خانه بلاگ صفحه 5

سریال‌سازان شبکه خانگی به فکر افزایش کیفیت باشند و نه به فکر خرید ملک و ویلا و ماشین!/آیدا مصباحی از مدیران ارشد #نماوا بعد از تقدیر در آیین سپاس مطرح کرد

نمایش خانگی: برگزاری آیین سپاس تهیه‌کنندگان سینمای ایران با تقدیر از برخی تهیه‌کننده های فعال در ادوار مختلف برگزار شد.

آیدا مصباحی از فعالان شبکه خانگی که سابقه مدیریت ارشد در پلتفرم نماوا را هم داشته بعد از تقدیر خود در این مراسم به انتقاد از برخی سریال سازان پرداخت که به جای افزایش کیفیت به دنبال کاسبی هستند.

متن یادداشت آیدا مصباحی را بخوانید:

در آیین سپاس جامعه صنفی تهیه کنندگان ایران افتخار این را داشتم به عنوان نماینده پلتفرم نماوا لوح تقدير و تندیس پلتفرم برتر در ایام کرونا را دریافت کنم. صدایم به دلیل درگیری که هنوز با این ویروس جدید منحوس و درگیر شدن تارهای صوتی دارم، یاری نکرد که درست صحبت کنم، منقطع حرف زدم اما حالا به عنوان کسی که نزدیک به چهار سال کنار این پلتفرم هستم و در مراوده با دیگر پلتفرمهای بزرگ این صنف، به شخصه مفتخر هستم به عضویت در اتحادیه جامعه صنفی تهیه کنندگان-چون تاکنون تنها اتحادیه ای بوده که در بین اصناف و سازمانها و تشکل ها و شوراهای مختلف دولتی و غیر دولتی مرتبط با حوزه فرهنگی توانسته نقش پلتفرم ها در یاری رساندن به صنعت سینما و همراهی برای گذران چرخه اقتصادی را در دوره ی کرونا را ارزیابی کند.

شاید از دید خیلی ها وجود پلتفرم ها بد یا از دید بسیاری، خوب باشد، برای عده ای کم یا یا برای کسانی کافی باشد. با داشتن مخالفین و موافقین
صاحب منصب و صاحب قدرت، این صنعت نوپا و گیس کشی های متوالی برای نظارت بر آنها نه مراقبت و توسعه‌اش و خیلی از مسایلی که شاید بعدتر در موردش حرف خواهیم زد باعث شده بالاخره فضای وی‌او‌دی فضای پرتنشی باشد.

نمی توان وجدان داشت و منکر تاثیر پلتفرمها بر چرخه اقتصادی سینماگران و ایجاد سرگرمی بصری‌شان و تولید سریالهایی پر مخاطب و با کیفیت شد. بله! آزمون و خطاهای بسیاری شکل گرفت تا اتفاقهای خوبش به ثمر بشیند اما مساله مهم دغدغه‌ی بقا و تلاش  و پشتکار مهر‌ه‌های اصلی وی او دی کشور است. جدال برای ریگولاتری آنها و تعامل با نظارت گر و سختی‌هایش، گویای مهم و موثر بودن این صنعت است.

قطعا اگر دست به دست دادن پلتفرم‌ها با تکیه بر هنر و توانایی سینماگران شریف باقیمانده، نبود آثار بعضی ها صرفا با توانایی شخصی‌شان هیچوقت ساخته نمی‌شد. آن‌هایی که مهمان کوتاه مدت این بستر بودند و پروژه‌ها را با بی مسئولیتی و با نگاه خزانه داری به پلتفرم‌ها تنها منبع درآمدی  پرسود دیدند و عده ای که صرفا با نگاه مطرح شدن برند شخصی با سرمایه دیگران آمدند و بی شک به زودی کنار می روند حسابشان جداست از کسانی  که در جایگاه تهیه کننده به عنوان نفر اول طرف مذاکره پلتفرم ها بودند و با نگاهی دلسوزانه و رو به رشد به قد کشیدن این صنعت کمک کردند. امیدوارم این فهم در جایگاههای مختلف و تاثیر گذار از تهیه کننده تا دوستان بازیگر دغدغه مند و اصیل  و صنف‌های دیگر این حوزه به درستی و ادامه دارتر دیده شود و اگر اختلاف نظری هم هست کاش بر سر کیفیت بهتر باشد نه در ابعاد و  اندازه‌ی بالا و پایین کردن  قیمت برای خرید ملک یا خانه یا اتومبیل جدید بازیگر یا تهیه کننده و یا کارگردانی.

بی شک شأن بزرگمنشان سینما هرگز این مسیر را نرفته و نمی رود و خطاب من به کسانی است که اگر هر شغلی داشتند هم همین رویکرد را پیاده می‌کردند،کسانی که راه ورود و حضورشان به سینما بی‌شک از راه درست نبوده و یا دغدغه‌ای برای سینما ندارند. آرزو می‌کنم نسبت عادلانه ای برقرار شود برای  همکاری عوامل اصلی پروژه‌ها و تمام کسانی که برای ساخت یک اثر زحمت  می کشند که قطعا پلتفرم‌ها در کم کردن این فاصله‌های رقمی و عددی
باید تاثیرگذار عمل کنند و هر کسی به سهم خود برای این مهم قدمی بردارد.

کاش این امر ساده هم برای برخی از سینماگران جا بیفتند که وی او دی ها و سرمایه گذارانش در نهایت تصمیم اقتصادیشان را با پر ریسک ترین صنعت کشور ( حوزه فرهنگ) گره زده و پابه‌پای دلسوزان این حوزه به سهم خود دغدغه‌ی فرهنگیشان را انجام داده‌ و می‌دهند اما کسانی که رقم‌های تولید را به اعدادی نشدنی و زیان ده می‌رسانند بهتر است در جریان باشند که وی او دی و سریال سازی و سینما روزی موفق می‌شود که تبدیل به صنعتی سودده و رو به رشد برای همه‌ی اعضایش باشد.

به عنوان عضوی کوچک از جامعه‌ی تهیه کنندگان و به عنوان  کسی که تجربه ی حضور در پروسه تولید و انعقاد قراردادهای متعددی در این صنعت را در این چند سال داشته، تقاضا می کنم بخش نظارتی و حقوقی جامعه صنفی بر عملکرد تهیه کنندگانش بیشتر  ورود کند تا صنف تهیه کنندگان، تهیه کنندگانی بزرگ و موفق و کاربلد را به عنوان بازوهای اجرایی درست برای پلتفرم ها و بزرگتر شدن صنعت نمایش خانگی معرفی نماید که کلاس درس باشد برای بقیه تهیه‌کنندگان‌.

در این وانفسای مدیریتی در خیلی از بخش‌ها وجود سیدضیاء هاشمی و صنفی ریشه دار مثل جامعه صنفی تهیه‌کنندگان میتواند دل گرمی بیشتری برای بقای این صنعت  و به دنبال آن رسیدن به نقطه آرامش برای اهالی محترم فرهنگ و هنر و جامعه شریف سینمایی و صاحبین سرمایه در بخش خصوصی باشد.

چرا “شبکه مخفی زنان” نگرفت؟

نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال شبکه مخفی زنان ساخته افشین هاشمی با وجود حاشیه سازی های متعدد بخصوص بر سر توقیف و در عین حال استفاده از انبوه بازیگر معروف و حتی قرار دادن علیرضا زرین دست در مدیریت فیلمبرداری، نتوانست موجی در شبکه خانگی ایجاد کند.

یک دلیل این امر به پراکنده گویی سریال برمی‌گشت و اینکه محمد رحمانیان نویسنده سریال میخواست هرچه کاراکتر زن شهیر است را در یک سریال وارد و خارج کند که البته برای خبرسازی های هفتگی خوب بود اینکه مثلا یک بار پروین اعتصامی وارد سریال شود، یک بار ایران تیمورتاش، یک بار نصرت الملوک کاشانچی، یک بار پری آقابایف، یک بار نیمتاج سلماسی و…

ولی اینکه کل سریال را به چشم یک بولتن خبری بنگرید و سعی کنید مثلا هر هفته با رونمایی از یک شخصیت دارای معادل بیرونی، تیتر سازی کنید معلوم است که جواب نمی‌دهد وقتی خط داستانی جذاب و واحدی وجود نداشته باشد  و بخواهی سی قسمت هم داستان را ادامه دهی.

سریال هایی مثل پوست شیر هم برای آن که به آب بندی نیفتد تبدیل شدند به سه فصل هشت قسمته یا سریال خاتون که باز در سه فصل هشت قسمته پخش شد یا حتی در تلویزیون سریال رحیل در دو فصل حدود بیست قسمته پخش شد. درست است که سریال‌هایی مثل شهرزاد  را داشتیم که فصل اول آنها تا ۲۸ قسمت بود ولی آنجا کشش داستانی ایجاب می‌کرد که داستان ادامه پیدا کند ولی واقعا خط داستانی شبکه مخفی زنان آن قدر جذابیت پیگیری نداشت که سی قسمت ادامه یابد.

محمد رحمانیان به عنوان نویسنده شبکه مخفی زنان می توانست به جای کش دادن داستان سریال تا سی قسمت نهایتا آن را در ده قسمت جمع می‌کرد یعنی از زوائد و شاخ و برگ های اضافی میزد و به جایش یک داستان واحد مثلا ماجرای همان میرزا محمود زنبورکچی و مسأله تعدد زوجاتش را تعریف می‌کرد که هرچند یادآور کمدی های نصرت کریمی-مثل عیالوار و تختخواب سه نفره است- ولی به هر حال مخاطب را سردرگم و مغشوش نمی‌کرد که بالاخره شبکه مخفی زنان داستان چه کسی و چه چیزی را میگوید؟ اینکه رحمانیان در عین اینکه چیزی را نوشته که یادآور عیالوار است ولی در عین حال بناست تعابیر سیاسی به آن منگنه کرده و ربطش هم دهد به فمینیسم، باعث شده با محصولی سردرگم روبرو باشیم که نه میتواند مخاطب عام را جلب کند و نه مخاطب خاص را.

شبکه مخفی زنان
شبکه مخفی زنان

اگر آثاری که افشین هاشمی تا اینجا کارگردانی کرده مرور کنیم می بینیم که هیچ کدام از فیلم‌هایش-نه گذر موقت و نه خداحافظ دختر شیرازی- و نه هیچ کدام از سریالهایش-نه همین شبکه مخفی زنان و نه آن یکی داوینچیز- خط داستانی پر و پیمان که به کار یک محصول جذاب بیاید را ندارند و برای همین هم بود که هر دو فیلم سینمایی اش در گیشه، شکست خوردند. هاشمی البته شاید به خاطر علایق ژورنالیستی خوب بلد است با قرار دادن اله مان های فرامتنی، اثرش را پروپاگاندا کند ولی کجاست سریالی که بشود حتی ده قسمت آن را مداوم دید؟ البته قبل از آن کجا بود فیلمی که بتواند در جلب مخاطب، موفق باشد؟ تنها خاطره خوب مان از فیلمسازی افشین-که اتفاقا سینماگر فهیمی هم هست-فیلم خسته نباشید است که آن هم به خاطر دوکارگردانه بودن و اشتراک با محسن قرایی، نمی‌تواند محصول خالص هاشمی باشد پس نیک تر آن است که افشین هاشمی فعلا دور سریال سازی را خط بکشد و حتی اگر میخواهد فیلم بسازد بر روی متونی از فیلمنامه نویسان امتحان پس داده کار کند. متاسفیم که بگوییم تنها تجربه سینمایی محمد رحمانیان-نویسنده شبکه مخفی زنان- هم فیلمی کسالت بار به نام سینمانیمکت بود و افشین هاشمی برای نگارش فیلمنامه باید سراغ سناریست هایی صاحب رزومه موفق در سینما و تلویزیون برود و بعد از آبدیده شدن در فیلمسازی، به سراغ مینی سریال سازی و سپس سریال سازی بیاید؟

نمی‌شود از شبکه مخفی زنان گفت و از هنر دست زرین‌دست نگفت که واقعا قاب های دل انگیز و خواستنی اش حتی در مغشوش ترین روایت نیز حظ بصری را ایجاد می‌کند و چه حیف که چنین هنرمندانی، هیچ رهروان صادقی نداشته اند.

برگزاری نشست فرهنگی-پزشکی مرتبط با حجاح در فرهنگستان علوم پزشکی  

نمایش خانگی/مجید ناصری: نهایی سلسله نشست‌های فرهنگی-پزشکی بررسی مفهوم ” استطاعت بدنی حجاج” و مصادیق آن که به اهتمام فرهنگستان علوم پزشکی جمهوری اسلامی ایران، موسسه موضوع شناسی احکام فقهی و حوزه نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت برگزار شده بود ۱۹ دی ۱۴۰۲ با حضور نمایندگان رسانه‌ها در سالن مجمع عمومی فرهنگستان علوم پزشکی منتشر شد.

 

این سلسله نشست‌ها با حضور پزشکان متخصص و فوق تخصص در رشته‌های مختلف، مرکز پزشکی حج و زیارت و عالمان حوزه‌های علمیه در طول سال ۱۴۰۲ برگزار شده بود و طی آنها بررسی دقیق و موشکافانه انواع بیماری‌ها به عنوان مصداق عدم استطاعت بدنی برای سفر حج انجام شده بود تا مکلفین بیمار با توجه به احراز یا عدم احراز شرایط استطاعت بدنی تکلیف خود را در باره وجوب یا عدم وجوب فریضه حج برای خود بدانند. با این معیارهای موردتوافق اطبا و فقها برای مدت ۵ سال از یک سو از اعزام افراد فاقد استطاعت بدنی به حج که برای سلامت آنها خطرناک است جلوگیری می‌شود و از سوی دیگر مشکلات کاروان‌های اعزامی به‌واسطه تحمیل ناخواسته بار ناشی از اعزام بیماران فاقد استطاعت بدنی رفع خواهد شد.

 

دکتر سیدعلیرضا مرندی رئیس فرهنگستان علوم پزشکی کشور، حجت‌الاسلام و المسلمین محمدحسین فلاح زاده، رئیس مرکز موضوع شناسی فقهی، حجت الاسلام و المسلمین سیدحسین رکن الدینی معاون فرهنگی نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت، دکتر محمدعلی محققی معاون علمی فرهنگستان علوم پزشکی و دکتر طاهر درودی معاون مرکز پزشکی حج و زیارت جمعیت هلال احمر در نشست نهایی اعلام معیار‌های پزشکی استطاعت بدنی در حج حضور داشتند و هریک در باره ویژگی‌های این همکاری علمی و نتایج مترتب بر آن سخنانی را بیان کردند و پیرامون چگونگی تداوم این همکاری برای بررسی نحوه اجرایی شدن این معیارها نیز به بحث و تبادل نظر پرداختند. حجت‌الاسلام والمسلمین عبدالفتاح نواب نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت نیز از طریق ارتباط مجازی در جلسه حضور یافته و از دست‌اندرکاران تدوین این سند تشکر کردند.

 

این معیارها که در ۵ سال آینده، مبنای تصمیم پزشکان سازمان حج و زیارت برای ارزیابی توانایی اعزام بیماران به حج یا فقدان آن خواهد بود در قالب جداولی از مصادیق عدم استطاعت بدنی در بیماری‌های مختلف در اختیار نهاد نمایندگی ولی فقیه در امور حج و زیارت قرار گرفت و بیانیه رسمی اعلام این توافق علمی فرهنگی نیز در اختیار رسانه‌ها قرار گرفت.

 

گفتنی است این نشست 19 دیماه 1402در سالن مجمع عمومی(ابن سینا) برگزار شد و حجت‌الاسلام والمسلمین سیدحسین رکن‌الدینی معاون فرهنگی نماینده ولی فقیه در امور حج و زیارت در گفتگوی اختصاصی با روابط عمومی و امور بین‌الملل فرهنگستان علوم پزشکی شمه‌ای از انگیزه‌های اجرای این برنامه مشترک و نتایج آن را بیان کردند که این گفتگو در بخش چندرسانه‌ای وبگاه فرهنگستان قابل مشاهده است.

داستان کوتاه ما اگر از رمان و ناداستان جلوتر نباشد، عقب‌­تر نیست/نویسنده تجلیل شده جایزه ادبی جلال آل احمد مطرح کرد

نمایش خانگی/خدیجه زمانیان: “از قبل یکشنبه می‌شود” نوشته علی شاه مرادی که توسط نشر خزه منتشر شده، مجموعه ۲۰ داستان کوتاه است. از ویژگی‌های کتاب می‌توان به زبان استفاده شده در آن اشاره کرد که گاه به محاوره نزدیک می‌شود و گاه از متون کهن بهره می‌گیرد.

این مجموعه یک سال پس از داستان بلند «تابلوی پوست و استخوان»، دیگر اثر تالیفی این نویسنده منتشر شد. شاهمرادی در حوزه‌های شعر، نقد و ترجمه نیز فعال است. او کار ترجمه را با ترجمه شعر آغاز کرد که حاصل آن دو مجموعه شعر «فردا شاید یکشنبه باشد»، نشر چشمه و «در هر آنچه می‌بینم، کمی از من باقی‌ست» نشر هزار است. رمان‌هایی در ژانرهای مختلف نیز با ترجمه‌ او در این سال‌ها به بازار کتاب آمده است. «خانه‌ای که در آن بزرگ شدیم» و «وقتی که او رفت» نوشته لیزا جوئل، «وصیت‌ها» نوشته‌ «مارگارت اتوود»، «می‌خواستم فرشته باشم» نوشته ملینا مارچتا، «وقتی باران می‌بارد» نوشته لیزا دِ یانگ و ترجمه‌ چندین و چند رمان دیگر از این نویسنده و مترجم در نشرهای آموت، سنگ و خزه منتشر شده است. در خصوص موفقیت مجموعه داستان «از قبل یکشنبه می‌شود» در جایزه ادبی جلال و وضعیت ژانر داستان کوتاه با علی شاهمرادی به گفتگو نشستیم که می‌خوانید.

*فکر می­‌کردید مجموعه داستان «از قبل یکشنبه می‌شود» در جایزه­ ادبی جلال به عنوان اثر تجلیلی بخش داستان کوتاه انتخاب شود؟

**خیلی اهل شرکت در جوایز نیستم؛ نهایت پنج شش جایزه و آن هم در این سال­‌های اخیر در تک داستان شرکت کردم که بیش­ترش حین آماده­‌سازی همین مجموعه بود و برای گرفتن بازخورد. در مورد جایزه­ جلال هم اطلاعی از شرکت داده شدن کتاب در این جایزه نداشتم، تا زمانی­که به فهرست نهایی آمد و تماس گرفتند.

*البته کتاب شما پیش از این هم دو جایزه را نصیب خود کرده بود.

**کتاب نه؛ چند تا از داستان­‌ها و آن هم از برگزیدگان بودند، چه فهرست اولیه و چه نهایی. مهم­ترین‌­هاشان جایزه­ «صادق هدایت» و جایزه­ «سیمین» بود.

*فکر می­‌کنید دلیل توجه هیئت داوری بخش داستان کوتاه به اثر شما چه بود و چه ویژگی اثر شما توجه آنان را به کتاب جلب کرد؟

 

**جواب این سوال را خودم هم دوست دارم بدانم. فاصله­ نویسنده از متنش فاصله­‌ی مناسبی نیست و برای همین به نظرات دیگرانی که از بیرون اثر را می­‌بینند برای ارزیابی بهتر احتیاج داریم؛ اما می­‌توانم در مورد زمان نوشتنش بگویم. قسمت دوم مجموعه داستان («از قبل یکشنبه می­‌شود» دو بخش مجزا دارد) یک جور تجربه‌­گرایی بود برای دور شدن از جریانات غالب و قالب ادبیات داستانی فارسی. برخلاف شعر فارسی که البته به واسطه­ تاریخ طولانی­‌اش ما انواع تجربه­‌گرایی را داشته‌­ایم؛ از عرفان و سبک‌­های متفاوت تا دیوان البسه و اطعمه و التزام به نداشتن حرف و نقطه و‎ مهمل‌­نویسی و… و طیفی از تجربیات گوناگون را در آن از سر گذرانده­‌ایم. در ادبیات داستانی چند خط امن و اصلی داریم که معمولا همان‌­ها را به دلیل احتمال بالای شکست تجربه‌­های تازه انتخاب می­‌کنیم. این مجموعه داستان آماده شدنش حدود سه سال زمان برد و بیش­تر آن به بازخوانی تعداد زیادی متن کهن گذشت تا از آن­­‌ها در داستان‌­ها استفاده شود و البته طنز تلخی که همیشه خواسته ­و ناخواسته وارد نوشته‌­هایم می‌­شود و شاید دلیلی بوده بر این انتخاب. «ساموئل بکت» می­‌گوید: «هیچ چیز خنده‌­دارتر از بدبختی نیست» و آدم‌­های داستان­‌های من معمولا در چنین وضعیتی زیست می­‌کنند؛ به قول «امیل سیوران» فیلسوف، زندگی­شان مثل ‏سنگ‌­نوشته­ گور وسط سیرک است.

فکر می‌­کنید چرا هیات داوران جایزه­ جلال عموما در بخش داستان کوتاه اثری را به عنوان برگزیده اعلام نمی‌کنند و به معرفی کتاب تقدیری در این بخش بسنده می‌کنند؟

**بحثم مربوط به این دوره نیست و از خودم نمی‌­توانم بگویم، اما اسامی شایستگان تقدیر مجموعه داستان کوتاه در این شانزده دوره (عملا می­‌شود گفت برگزیده‌­ای نبوده، به‌­جز یک دوره و آن ­هم مشترک و حتی دوره‌­های زیادی بدون هیچ انتخابی) از خوب‌­های داستان­‌نویسی در زبان فارسی­‌اند. فکر می­‌کنم جایزه در این چند بخش دچار استاندارد یکسانی نیست. اگر سطح کارها، چه در داستان و چه در ناداستان با سطح اول جهان مقایسه می­‌شود که اختلاف زیادی داریم و به نوشته­‌های خوب جهان نزدیک هم نیستیم که در آن صورت هیچ بخشی نباید به عنوان برگزیده و حتی شایسته­ تقدیر انتخاب شود؛ اما تا جایی که مشخص است ملاک و معیار، کارهای در حیطه‌­ی زبان فارسی است و در این ترازو، می­‌توانم بدون تردید بگویم که داستان کوتاه ما اگر از رمان و داستان بلند و ناداستان جلوتر نباشد عقب‌­تر هم نیست و این­جاست که این عدم انتخاب، محل بحث است. این را به عنوان نظر کسی که اولین کارش داستان بلند بوده و کار شعر و ترجمه و نقد هم می‌­کنم می­‌گویم و نه صرف به عنوان یه داستان کوتاه‌­نویس.

*داستان کوتاه مدت­هاست در جامعه مغفول شده است. این مسئله هم از سوی مخاطب اندک این ژانر است و هم از سوی بی میلی ناشران به انتشار مجموعه داستان‌های کوتاه. در این شرایط تاثیر انتشار اندک کتاب‌ها بر میزان کیفیت و رشد این ژانر چگونه است و آیا این شرایط بر تصمیم هیات داوران تاثیرگذار است؟

**داستان کوتاه در همه­ دنیا خواننده­ کمی دارد و این قضیه مختص ایران نیست از نظر میزان استقبال وضعیتش همین است. جواب قسمت دوم سوال هم بخش زیادی از آن در سوال قبل بود، اگر معیار جهانی باشد، هیچ بخشی عنوان برگزیده نمی­‌گیرد و اگر در مورد آثار فارسی صحبت می‌کنیم، اختلاف چشمگیری در هیچ بخشی وجود ندارد و شاید بُرد کوتاه داستان کوتاه باعث شده دیوارش هم کوتاه‌­تر از بقیه باشد.

*آیا جایزه ادبی جلال آل احمد تاثیری بر فضای ادبی کشور ما و مسیر نویسندگانش دارد؟

**پیش­تر گفتم خیلی اهل جایزه و جایزه ­بازی نیستم، و این­جور صحبت­‌ها در واقع حاشیه‌­ای­‌اند و وقتی در چهل و پنج سالگی اولین اثر تألیفی‌­ات را چاپ می­‌کنی، زاویه‌­ی دید تو هم به این جور مسائل مشخص است. گاهی آدم حاشیه‌­سازی می‌­شوم، اما در متن داستان و نه در حواشی آن و در عالم واقعی و نه مجازی.

*مخاطبان شاید بیشتر شما به واسطه ترجمه‌هایتان بشناسند مخصوصا ترجمه آثار عاشقانه. چه شد که به نوشتن مجموعه داستان روی آوردید؟

**موضوع کتاب‌هایی که آن‌ها را ترجمه کرده‌ام فقط عاشقانه نبوده و متفاوت بوده است؛ از ترجمه­ دو مجموعه شعر تا داستان­‌های کوتاه و رمان­‌هایی در ژانرهای مختلف. نه من خیلی پیش­تر از ترجمه، شعر و داستان می­‌نوشتم. بعضی از داستان­‌های همین مجموعه اسکلت­شان به بیش­تر از بیست سال پیش برمی­‌گردد اما برای انتشار آن‌ها عجله‌­ای نداشتم.

 

*چه پیشنهادی دارید برای نویسندگان داستان کوتاه؟

**جواب این سوال را با جمله‌ای از «روبرتو بولانیو» می‌دهم که برای همه صدق می­‌کند: «تنها وطن نویسنده، کتابفروشی است.‏»

اتمام تصویربرداری فیلم داستانی «اشکه زا» در روستای خفر

نمایش خانگی/مجید ناصری: تصویربرداری فیلم داستانی «اشکه زا» به پایان رسید.

تصویربرداری فیلم داستانی «اشکه زا» به نویسندگی و کارگردانی بهرام نوذری و تهیه کنندگی کامران اباذری به پایان رسید.

فیلم داستانی «اشکه زا» در آذرماه امسال در لوکیشن های شهرستان سمیرم ، روستای خفر و در دامنه های قلل دنا جلوی دوربین محسن استیری رفته بود.

اشکه زا بر گرفته از داستان « چشم شیشه ای» نوشته الهام جنتی فر است که در یک فضای دراماتیک و سورئال تولید شده است.

قصه فیلم «اشکه زا» ، بخشی از آسیب های اجتماعی وارد شده به زنان که در پی خرافات و باور های غلط شکل گرفته است را به تصویر می کشد.

در این فیلم بازیگرانی همچون ابتسام بغلانی، اتابک نادری، یلدا محمد پناه، زهرا شاطری مبارکه، امیررضا عربی، آیلار علیمردانی، مونا موسوی، زینب بهاری، محمد حسین نادری، عماد دهقانزاد و سایر بازیگران به ایفای نقش پرداخته اند.

سایر عوامل این فیلم عبارتند از : نویسنده و کارگردان: بهرام نوذری، تهیه کننده: کامران اباذری، مدیر فیلمبرداری: محسن استیری، جانشین تهیه: فؤاد اباذری، صدابردار: احمد صابری، دستیار کارگردان: مونا موسوی، منشی صحنه: آیلار علیمردانی، طراح صحنه و لباس: بهرام نوذری؛ چهره پرداز: یلدا ربیعی، تدوین و اصلاح رنگ: آرش خزایی، صداگذار: حسن شبانکاره، آهنگساز: رهام رادوین، مدیر تولید: حسین نصیری، امور مالی: صولت مختاری، عکاس: ستاره جعفری، دستیاران فیلمبرداری: بهنام سبحانی، مهدی استیری، روشن دشتی، مهدی دوستی، مسئول دوربین: معراج سلیمانی اصل، دستیار صدا: سهیل صفاری، دستیار لباس: زینب بهاری، دستیار صحنه: سما علیجانی، مدیر تدارکات: ستاره عمادی ، دستیار تدارکات: پرهام غدیری ، سینه موبیل : محمود جعفری.

#شریک_جرم و تکرار مکررات؛ از سیروس الوند و محمد متوسلانی تا کیمیایی و حیثیت گمشده!

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: پلتفرم نماوا بعد از مدتها که محصول اختصاصی نداشت اخیرا یک سریال با مایه های جنایی به نام شریک جرم را عرضه کرده که محصول زوج سازنده سریال خوش ساخت خسوف یعنی مازیار میری-همایون اسعدیان است.

موفقیت خسوف در پرداختن توأمان به عشق کنار تشریح سوداهای جوانی نوید این را می‌داد که سریال شریک جرم هم یک حرکت روبه جلو در کارنامه سازندگان آن باشد و اتفاقا قسمت اول سریال هم پرتحرک و پرتنش پیش می‌رود ولی از قسمت دوم سریال در بن‌بست تکرار گیر می افتد.

اساسا الصاق شک و شبهه بدنامی برای یک زن و سپس جستجو برای کشف حقیقت-که عمدتا هم باید خلاف آن ثابت گردد- از دیرباز عاملی برای خلق داستان ها و فیلم‌های جذاب بوده ولی اینکه بشود این تم را با نگاهی تازه و بخصوص همراه با تحولات اجتماعی روز به سریال بدل کرد مهم است.

تعقیب و گریز برای رفع شک و شبهه عمدتا به مسیرهایی منتهی می‌شود که باید آدمهای مختلف سرراه قهرمان قرار گیرند و دید او را نسبت به ماجرا تغییر دهند و از ذبیح ساخته محمد متوسلانی و سنجر سیروس الوند-که به خواست تهیه‌کننده به نمایش درنیامد-تا نمونه های فرنگی ماندگار مثل فراری اندرو دیویس، این تعقیب و گریزها بارها در سینما تکرار شده اند.

همین اواخر پلتفرم فیلیمو سریال حيثيت گم‌شده را ارائه داده با بازی مهدی حسینی نیا در نقش اصلی و با محوریت همین جستجو در گذشته زنی که ظاهرا ریگی به کفش داشته…

در سریال شریک جرم نیز همین کاوش در گذشته زنی را می بینیم که در قسمت اول توسط شوهر کشته می‌شود به گناه خیانت! و بعدش باید کشف شود که این زن واقعا خائن بوده یا نه منتها چون شوهر، خودش را هم می‌کشد وظیفه جستجو در گذشته، برعهده یک خانم وکیل می افتد.

و مشکل هم همین جا حادث می‌شود؛ با وجود اینکه این خانم، وکیلی است که اتفاقا هر دو قتل در دفتر او رخ داده ولی هیچ نقشی در قتل ندارد و اصلا اینکه کار و زندگی را ول کند و بیفتد دنبال اسرار زندگی گناه آلود زن مقتول، باگ بزرگی است که کل سریال را بر آن بنا کرده‌اند‌. کنار این زن هم یک پسر جوان به عنوان دستیار قرار گرفته با لحنی دعوایی که لابد دوز لاتی سریال را پر کند.

اینکه هم زن و هم شوهر ابتدای سریال می میرند نوآوری و شروع خوبی است برای داستان ولی چرا خانم وکیل باید بشود منادی حقیقت؟ به دلیل اتفاقات پسامهسا؟ بهتر نبود سازندگان به جای وکیل، یکی از همان زنان حاضر در مراسم تشییع را سوژه کرده و با ورود به زندگی او به رمز و راز خیانت احتمالی میرسیدند تا وجه پسامهسا هم برآورده شود.

سریال شریک جرم
سریال شریک جرم

چند سال پیش مسعود کیمیایی هم فیلم محاکمه در خیابان را با همین خط داستانی کاوش در شک و شبهه گناه آلود بودن یک زن ساخته بود و به غیر از قائم بودن به منطق کاوشگری مرد متعصب، چند خط داستانی مجزا مثل آن بانوی فیلمبردار عروسی و مرد تنهای کلاه شاپویی مانده در گذشته را به داستان اصلی ربط داده بود تا جاذبه داستانی بسازد ولی متاسفانه سریال شریک جرم چنین داستانک های فرعی و متقاطع با داستان باگ‌دار اصلی هم ندارد و این است که جاذبه پیگیری مخاطب هم کم می‌شود.

بماند که برخلاف بازی های روان علی عمرانی، امین تارخ، المیرا دهقانی و مینو شریفی در سریال خسوف، در سریال شریک جرم، بازی سارا بهرامی بیش از حد دچار اغراق و زیاده روی در تقابلاتی است که اصلا به جنس یک وکیل حاذق و صبور نمیخورد‌. امین شعرباف صرفا خواسته تیپ جوانان عصبی آثار هومن سیدی و رضا درمیشیان را تداعی کند و فقط علی ثانی‌فر است که قدری بر اکت ها کنترل دارد…

شروع چکشی #گناه_فرشته

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: سریال گناه فرشته ساخته حامد عنقا از طریق فیلیمو به شبکه خانگی عرضه شد.

به مانند اغلب سریال‌هایی که حامد عنقا به عنوان نویسنده یا تهيه کننده در آنها حضور داشته، سریال گناه فرشته هم یک ملودرام با مایه های عاطفی قوی است و به مانند اغلب آن ملودرام ها در اینجا هم با ملودرام با مایه های جنایی را شاهدیم، با این تفاوت که جنایت کاملا پررنگ و گل درشت از پلان اول خود را نشان میدهد.

گناه فرشته اولین سریالی است که عنقا خودش کارگردانی آن را برعهده داشته ولی اصلا آماتوریسم کار اولی‌ها را در آن نمی بینیم و داستان خیلی خوب و با تکانه های شدید آغاز می‌شود و سریعا و بی فوت وقت هم به ماجرای اصلی که رقابت یک زن و شوهر وکیل با گذشته مبهم است می‌رسد. جز این هم از عنقا انتظار نمیرفت به هر حال بعد از سالها تولید یا نگارش سریال، دیگر اهمیت وقت مخاطب را عنقا خیلی خوب می‌داند؛ او شخصیت هایش را در عرض داستان توصیف می‌کند و در کنار رشد طولی داستان، شخصیت‌های اصلی خود را با مرور زندگی خانوادگی بازنمایی می‌کند.

بعد از مدتها در گناه فرشته، یک بازی خوب از شهاب حسینی می بینید و حامد عنقا با قرار دادن ریش پروفسوری برای شهاب کاری کرده که آن لحن گویش رهای سال‌های اخیر شهاب کاملا کاور شود، دیالوگهای شهاب نیز معتدل هستند و آن اغراق پوست شیر، اینجا نیست. فخرالدین صدیق شریف در نقشی متفاوت و مقتول داستان عجین است با خرق عادت، آشا محرابی و لادن مستوفی مثل همیشه soso هستند و بهرام رضوی با یک گریم خاص، در نگاه اول قدری توی ذوق می‌زند ولی کم کم می‌شود باهاش ارتباط گرفت. فقط می ماند امیر آقایی که اینجا باز در آن تیپ لاکچری بنزسوار سیکس‌پک بناست قطب منفی ماجرا باشد. آقایی می‌توانست ریسک کرده و گریم را عوض کند…پردیس پورعابدینی در نقش فرشته بی حشو و زوائد نقشش را ارائه می‌کند و فقط گاهی خونسردتر از بی‌گناهی است که بناست اعدامش کنند.

شروع چکشی گناه فرشته
شروع چکشی گناه فرشته

سریال گناه فرشته از نظر تصویری، سریال شیکی است و از نیاوران تا لب‌خط را تمیز نشان میدهد و البته چون داستان پردازی کشش لازم را دارد این تصاویر شیک هم جذابیت خود را دارند. گناه فرشته چکشی شروع میشود و چکشی مخاطب را به بحران میکشاند ولی اعصاب خرد کن نیست یعنی داد و هوارها یا لمپن بازی های متداول در سریال‌های اخیر را در آن نمی‌بینیم.

این، شروع خوبی است برای گناه فرشته و پلتفرم فیلیمو که انتخاب درستی داشته در حمایت از تولید سریال فردی با سابقه قابل قبول در تولید سریال. فیلیمو باید باز هم به سراغ سریال سازانی برود که امتحان خود را پس داده اند.

صدور پروانه برای تهیه‌کننده”مسافری از هند”+صدور پنج پروانه دیگر

نمایش خانگی/مجید ناصری: شورای صدور پروانه ساخت آثار غیرسینمایی با ساخت سه عنوان فیلم کوتاه داستانی و دو عنوان فیلم بلند داستانی و یک عنوان فیلم نیمه بلند داستانی غیرسینمایی موافقت کرد.

در میان پروانه های صادره نام صدیقه صحت کفیری-همسر قاسم جعفری- تهیه‌کننده سریال‌هایی مثل مسافری از هند، برای آخرین بار، از نفس افتاده و شب آفتابی به چشم میخورد.

صدیقه صحت که در سال‌های اخیر به همراه همسرش قاسم جعفری و دخترشان شهرزاد جعفری مدیریت پردیس تئاتر شهرزاد را عهده دار شده اند، پروانه تولید فیلم ویدیویی رویای پفکی را گرفته که بناست مهدی رجبی آن را بسازد.

صدور پروانه برای صدیقه صحت تهیه‌کننده مسافری از هند
صدور پروانه برای صدیقه صحت تهیه‌کننده مسافری از هند

فهرست پروانه‌های صادره به شرح زیر است:

* فیلم‌‌های کوتاه داستانی‌

–« یک آن وسواس » به تهیه‌کنندگی، نویسندگی و کارگردانی علی محمدی

— « نیمه شب » به تهیه‌کنندگی سید محمد قاسمیان ، نویسندگی پوریا برنجیان و کارگردانی سید محمد قاسمیان

–« نام، آیینه » به تهیه‌کنندگی محمدرضا یکانی ، نویسندگی و کارگردانی سیاوش نثری

* فیلم‌های بلند داستانی:

–«رویای پفکی » به تهیه‌کنندگی صدیقه صحت کفیری،، نویسندگی و کارگردانی مهدی رجبی

–« فصل های سخت » به تهیه‌کنندگی علیرضا خطائی ، نویسندگی شاهرخ پناهی و کارگردانی شاهرخ پناهی و علیرضا خطائی

*فیلم نیمه بلند داستانی:

— « ماجراهای آقای آبی » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی امیر کرم یزدی و نویسندگی فاطمه قربانی اولقمی

صدور پروانه برای بازیگر #مارمولک +صدور هفت پروانه دیگر 

نمایش خانگی/مجید ناصری: شورای پروانه ساخت عیرسینمایی با صدور هشت پروانه جدید موافقت کرد.

 

در میان پروانه‌ های صادره نام سیروس همتی بازیگر فیلم مارمولک به چشم می‌خورد.

 

همتی که از بازیگران فعال در سینما و تئاتر و تلویزیون است پروانه فیلم کوتاهی به نام #دوشنبه را گرفته که احتمالا استارتی باشد برای ادامه کار او به عنوان کارگردان در سینمای بلند.

 

* فیلم‌نامه‌‌های کوتاه داستانی پروانه گرفته: 

 

–« سردار آسمانی » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی حسن احمدی محمد‌آباد

 

— « دوشنبه » به تهیه‌کنندگی، کارگردانی و نویسندگی سیروس همتی

 

— « اس پی 110» به تهیه‌کنندگی محمد جواد سلوکی، کارگردانی و نویسندگی پیام ناصر طیوب

 

— « رنگ اشغالی » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی نوید جمشیدی

 

–« جعبه جواهر » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی داود صادقی

 

–« چرخ و فلک » به تهیه‌کنندگی وحید یعقوبیان ، کارگردانی و نویسندگی سیامک ارژنگی توتشاهی

صدور پروانه برای سیروس همتی بازیگر مارمولک
صدور پروانه برای سیروس همتی بازیگر مارمولک

فیلم‌نامه‌ های بلند داستانی پروانه گرفته: 

 

— « نگونسار » به تهیه‌کنندگی ، کارگردانی و نویسندگی سید محمد حسینی

 

— « قصه پری» به تهیه‌کنندگی مجیدبابائی ، کارگردانی و نویسندگی اشکان شاپوری

 

 

کار درست مهدویان در قسمت آخر #زخم‌کاری۲

نمایش خانگی/مجید ناصری: فصل دوم سریال زخم کاری ساخته محمدحسین مهدویان به پایان رسید ولی با ورود ناگهانی مالک(جواد عزتی) احتمالا در فصل سوم شاهد داستان پرملات تری خواهیم بود.

حذف و یا بهتر است بگوییم تنزل دادن نقش جواد عزتی در حد یک نقش فرعی به فصل دوم سریال آسیب زد ولی آسیب اصلی آن بود که افرادی جایگزین وی در مرکز داستان شدند که متاسفانه توانایی‌های بازیگری آنها-لااقل در اینجا-مشهود نبود.

روال داستانی زخم کاری۲ طوری پیش رفت که در قسمت انتهایی فصل دوم، مهدویان دو کاراکتر جوان خود را حذف کند و حالا مخاطب نفس راحتی میکشد چون این، درست‌ترین اقدام ممکن برای جوانانی بود که بازیگری را با نفس نفس زدن، داد و فریاد، عربده کشی و… اشتباه گرفته‌اند و نه شمایل فیزیکی نقش اول را درک کرده‌اند و نه آنالیز روحی کرده اند کاراکتر خود را.

مرحوم جمشید مشایخی میگفت بازیگر نباید فقط به متن تکیه کند و باید برود و معادل بیرونی نقش خود را پیدا کند و آن قدر در رفتار و سکنات او تمرکز کند که بتواند به هویت کاراکتر برسد.

کار درست مهدویان در قسمت آخر زخم کاری۲
کار درست مهدویان در قسمت آخر زخم کاری۲

مسأله عمده ای از بازیگران جوان این سالها همین است که کلا پژوهش درباره نقش را رها کرده اند و بسنده می‌کنند به حفظ دیالوگ و همان چند خطی که فیلمنامه درباره نقش دراختیارشان می‌گذارد و برای همین است که در بسیاری سریال و فیلم، بازیگر جوان معرفی می‌کنند ولی هیچ کدام نمی‌تواند گل کند.

درست ترین کار مهدویان همین حذف کاراکترهایی بود که بازی های شان تعریفی نداشت و متاسفانه نتوانستند از فرصت پیش‌آمده استفاده کنند. انصافا با حذف آنها و ورود جواد عزتی، ضرباهنگ سریال ولو در ده دقیقه آخر، قدری بالاتر رفت و امیدوار می شویم که مهدویان در فصل سوم، دیگر آزموده‌هاس بی‌نتیجه را نیازماید و بر افرادی مانند جواد عزتی، رعنا آزادی‌ور، هادی قمیشی تکیه کند و حتی اگر کاراکتر جدید دارد بازیگر در اندازه های امثال سیاوش طهمورث و کاظم هژیرآزاد بیاورد تا حداقل جوان‌ترها از اینها قدر سر سوزنی بیاموزند…