خانه بلاگ صفحه 9

انتقاد شهره سلطانی از سانسورهای وارده بر سریال #سیاه‌چاله

نمایش خانگی/رضا اورنگ: نمی‌دانم با برخی حذفیاتی که در خروجی سریال مواجه بودیم، هنوز هم می‌شود «سیاه‌چاله» را سریالی طنز دانست یا نه. پروین(کاراکتر م در سریال) شخصیتی بود که موقعیت‌های طنز زیادی را در سریال ایجاد کرد و می‌توانست مخاطب را بخنداند اما بخشی از پلان‌ها و دیالوگ‌های پروین در سریال دچار سانسور شد.

شهره سلطانی بازیگر سریال سیاه‌چاله با بیان مطلب فوق به ایسنا گفت: وقتی فیلمنامه را خواندم سادگی و صداقت پروین خیلی برایم جذاب بود و فکر می‌کردم وقتی این کاراکتر را بسازم اتفاقات خوشی برای من به عنوان بازیگری که به دنبال چالش هستم و برای سریال خواهد افتاد.

وی ادامه داد: فیلمنامه‌هایی را در سینما و تلویزیون می‌بینیم که در آنها به موضوعات زیادی پرداخته می‌شود اما یک طنز مردمی مانند «سیاهچاله» دچار چنین تغییرهایی نسبت به فیلمنامه می‌شود.

شهره سلطانی+سریال سیاه چاله
شهره سلطانی+سریال سیاه چاله

وی در عین حال درباره تمرین‌های انجام‌شده برای ساخت شخصیت پروین در «سیاه‌چاله» اظهار می کند: ما قبل از اینکه جلوی دوربین برویم خیلی درباره نقش‌ها صحبت می‌کردیم تا شخصیت آنها کامل شود. پروین نقش پررنگی در سریال نداشت اما پتانسیل این را داشت که پررنگ شود به همین دلیل پیش از فیلمبرداری، حسین نمازی به من قول دادند که نقش پررنگ‌تر خواهد شد. وقتی فیلمبرداری شروع شد حسین نمازی، کارگردان «سیاه‌چاله» دست من را باز گذاشت که آنچه را به نظرم می‌آید اجرا کنم اما اگر در خروجی پروین را کمتر می‌بینید به علت حذفیات بی‌دلیل است…

شهره سلطانی در پایان به بازخوردهای سریال «سیاه‌چاله» از زمان پخش تا حالا اشاره می‌کند و می گوید: مردم سریال را دوست دارند و سانسورها، فقط به چشم من بازیگر که در صحنه حضور داشته‌ام آمده است اما تماشاگر از آن خبر نداشته و از سریال لذت می‌برد. دوست داشتم با پروین خنده‌های بیشتری از مخاطب بگیرم و از کار خودم راضی باشم.

 

“مگه تموم عمر چند تا بهاره؟” با مختصات صداوسیمای جمهوری اسلامی، رسید!!

نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال تازه سروش صحت با عنوان “مگه تموم عمر چند تا بهاره” در شبکه خانگی عرضه شد.

در یک توضیح کوتاه اگر بخواهیم این سریال را ارزیابی کنیم باید بگوییم سریالی است تولیدشده با مختصات صداوسیمای جمهوری اسلامی که عینا می‌توانست به جای شبکه خانگی در صداوسیما هم پخش شود.

از نظر داستانی که کاملا در امتداد سریال‌های لیسانسه ها و فوق لیسانسه ها و شمعدونی ست و همچنان کاظم سیاحی و محمد نادری و… هستند با همان حال و هوا و حالا البته شغل عوض کرده‌اند و یکی مثلا مسافرکش شده و دیگری تیزرساز. حتی مجید یوسفی بازیگر تازه‌کار ترکیبی شده از شمایل هوتن شکیبا و امیر کاظمی در سریال‌های قبلی صحت؛ البته با این تفاوت که او چهره تازه است و تلاش کرده برای تفاوت ولی نفهمیدیم چرا جاهایی که می‌خواهد با قرار گرفتن در تناقض، کمدی بسازد یادآور یوسف تیموری است؟

از نظر ساختاری، هم همچنان همان اغراق در خوش آب و رنگی کارهای قبلی صحت نمایان است؛ لوکیشن اصلی همچنان یک آپارتمان دهه هفتادی است که ازقضا حیاط بزرگ و تراسی هم دارد و شخصیت های اصلی عمدتا در آن ساکن هستند و البته هرازگاهی ورود به دکورهایی به نام کافه یا آفیس و گاهی نیز نماهای استودیویی مثلا داخل خودرو!  همچنان آن پاساژهای میانی موزیکال قرار داده شده و اینجا با حضور بمرانی.

از نظر پوشش کاراکترها نیز “مگه تموم عمر چند تا بهاره” کاملا منطبق با موازین پوششی رسانه ملی عمل کرده و از پوستیژ به سران سریال‌های پلتفرم ها و گریم های اغراق آلود بازیگران زن،خبری نیست.

مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ سریالی مطلوب صداوسیما؟
مگه تموم عمر چند تا بهاره؟ سریالی مطلوب صداوسیما؟

البته اینکه بشود سریالی ساخت که بعد از پخش خانگی در تلویزیون جمهوری اسلامی هم پخش گردد خیلی خوب است ولی می‌شد کلا سریال را برای پخش به تلویزیون داد و خلاص.

سریال تازه سروش صحت مزایایی هم دارد و آن هم استفاده از تعدادی بازیگر جوان و کمتر شناخته شده و ازجمله همان مجید یوسفی که به نظر توانایی نسبی سریال بازی کردن را دارد. سریال سروش صحت یک مزیت دیگر هم دارد و آن هم اینکه خبری از بانوان دماغ سربالا در آن نیست‌. واقعا تب جراحی بینی در میان بازیگران کار را به جایی رسانده که دیگر تشخیص بازیگران تازه کار با هم دشوار و همه شبیه هم شده‌اند ولی در سریال سروش صحت بازیگرانی هستند مثل آناهیتا افشار و گیلدا ویشکی و… که تقریبا هیچ کدام جراحی بینی نداشته اند و این، خودش تمایزی است با انبوه سریال‌های تلویزیونی-پلتفرمی که مملو هستند از جماعت بانوان دماغ سربالا!

صدور پروانه برای بازیگران اخراجیها، قهوه تلخ و پلیس جوان!+صدور نوزده پروانه دیگر

نمایش خانگی/مجید ناصری: شوراي صدور پروانه نمایش آثار غیر سینمایی با نمایش 6 عنوان فیلم بلند داستانی و 7 عنوان فیلم مستند و 9 عنوان فیلم کوتاه داستانی موافقت کرد.

در میان پروانه های صادره نام سه بازیگر به چشم می‌خورد که دو تن از آنها برای فیلم ویدیویی پروانه گرفته اند و یکی برای مستند.

شهاب حسینی بازیگر سریال پلیس جوان، پروانه فیلم نرگسی را گرفته و محمود مقامی بازیگر فیلم اخراجی‌ها برای فیلم تنهایی ماه پروانه گرفته است.

سحر جعفری جوزانی بازیگر سریالهای نقطه‌چین و قهوه تلخ پروانه یک مستند را گرفته با عنوان من ۰۳۲۴ بودم!

شورای پروانه نمایش فیلم‌های غیرسینمایی در جلسه اخیر با صدور پروانه نمایش 6  عنوان فیلم بلند داستانی « تنهایی ماه » به تهیه‌کنندگی وحید بیطرفان و کارگردانی محمود مقامی، « نرگسی » به تهیه‌کنندگی شهاب حسینی و کارگردانی پیام اسکندری ، « زندگی شیرین » به تهیه‌کنندگی مجید صدیقی و کارگردانی مجتبی اسپنانی ، « درون ماهی » به تهیه‌کنندگی مسعود وزیری و کارگردانی بهزاد وزیری ، «تداخل » به تهیه‌کنندگی هادی رمضانپور و کارگردانی رضا صفری ، « صفدر و دردانه اش » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی یونس بهبودی موافقت کرد.

همچنین 7 اثر مستند « داستان ناتمام یک حزب » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محمد مهدی دزفولی ، « من 0324 بودم »  به تهیه‌کنندگی سحر جعفری جوزانی و کارگردانی مهدی حاجی یوسف، « دختر بابا » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مهسا احمدزاده، مجموعه مستندهای «عهد»، «شاهد»، «بصیر» ،«روایت» و «دریچه» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی امین کریمی ، « پهلوان واقعی » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی محمد کریمی ، و « ییلاق سرد » به تهیه‌کنندگی و کارگردانی مشترک محمد حسین فلاح زاده ‏ و محسن دانشور پروانه نمایش آثار غیر سینمایی سازمان سینمایی را اخذ کردند.

در این شورا برای 9 اثر کوتاه داستانی « برزخ » به تهیه‌کنندگی یاسر نیکخواه آزاد و کارگردانی علیرضا عزت‌ور ، « من بی‌من » به تهیه‌کنندگی  و کارگردانی محمد غزازانی ، « بستر » به تهیه‌کنندگی  بهزاد مراد حاصل و کارگردانی محمد غزازانی ،«شب می گذرد »، «قلاب» و «کلاهی برای زندگی» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی رضا ثابت پور، « 180 درجه» به تهیه‌کنندگی مصطفی خوب رو و کارگردانی سروش خوب رو، «نان نو » به تهیه‌کنندگی مشترک حسین پیرعلمی و محمد غزازانی و کارگردانی حسین پیرعلمی و « موج نو» به تهیه‌کنندگی و کارگردانی علی بنایی طاهری  پروانه نمایش صادر شد.

پایان “سرود پرواز”/یک واقعه‌نگاری دردناک از شهدای نوجوان هنرمند

نمایش خانگی/مجید ناصری: تولید فیلم کوتاه “سرود پرواز” به کارگردانی اسماعیل رمضانی و تهیه‌کنندگی علیرضا آغاز و سیدروح‌الله حسینی، به پایان رسید.

 

“سرود پرواز” روایتی دارد از یک ماجرای تاریخی در دهه شصت و بازنمایی اتفاق منجر به شهادت گروهی از دانش آموزان مدرسه قطب‌راوندی قم.

 

عصر روز چهارشنبه اول بهمن سال ۶۵، هنگامی که دانش آموزان گروه سرود مدرسه راهنمایی قطب راوندی، با یک دستگاه مینی بوس به سینما تربیت رفته بودند تا سرودشان را اجرا نمایند، پس از بازگشت از محل اجرای سرود، در سه راه بازار قم هدف حمله هوایی میگ‌های بعث عراق قرار گرفته و نامشان در زمره یکصد شهید بمباران هوایی آن روز شهر قم جاودانه شد.

 

ماجرای شهادت این نوجوانان دستمایه تولید فیلم کوتاه “سرود پرواز” شده که پیش درآمدی است برای ساخت اولین فیلم بلند سینمایی مرتبط با این ماجرا.

 

حمید ابراهیمی، صادق برقعی، فریبا مهرزاد و هادی آشتیانی بازیگران بزرگسال فیلم هستند و کنار آنها بازیگران نوجوان همچون سینا صادقیان، محمدماهان مقدم، امیرعلی فروزان فر، حسین مرادی، معین حاج‌رحیمی، محمد فاضل زند، امیرصالح زهدی پور، محمد احسان جعفری و یاسین کاوه در “سرود پرواز” ایفای نقش داشته‌اند.

فیلم سرود پرواز
فیلم سرود پرواز

“سرود پرواز” محصول آغازمدیا است، دکتر سیدمهدی فقیهی واعظی سرمایه‌گذاری آن را برعهده داشته و موسسه سیمانمای کوثرکویر ایرانیان، مجری طرح پروژه بوده است. این فیلم بعد از انجام مراحل فنی در جشنواره‌های مختلف و ازجمله جشنواره کوتاه تهران رونمایی خواهد شد.

 

فهرست کامل عوامل تولید “سرود پرواز” به شرح زیر است:  تهیه کننده: علیرضا آغاز، سیدروح‌الله حسینی، سرمایه‌گذار: دکتر سیدمهدی فقیهی واعظی،  نویسنده و کارگردان: اسماعیل رمضانی، مدیر فیلمبرداری: وحید بیوته،  دستیار اول فیلمبردار: آرش غلامی، گروه فیلمبرداری: حسین خانی، مصطفی محمدی، مدیر صدابرداری: میثم معتمدی، دستیار صدابردار: نادر تاج آبادی،طراح چهره پردازی: محسن ملکی، اجرای گریم: ندا نصیرپور، رضا عامری، طراح صحنه و لباس: حسین حاج ابراهیمی، دستیاران صحنه و لباس: سعید رفیعیان، سارا ولی پور، مجید اعتمادی، یلداسادات وزیری،جلوه های ویژه بصری: سعید خلیلی، مشاور پروژه: مرتضی نجفی قدسی، برنامه ریز و دستیار کارگردان: حمید ازوجی، منشی صحنه : شقایق صادق، عکس:محمد بیطرفان، تصویربردار پشت صحنه: مهدی باقری،  مدیرتولید: فاضل حائری، جانشین تولید: سید مجتبی محقق، دستیاران تولید: مرتضی غمخوار، حیدر‌ حائری، مدیرتدارکات: جعفر مشعوف، خدمات: محمد جعفری، حمل و نقل: رسول پورامیری، مجری طرح: موسسه سیمانمای کوثرکویر ایرانیان، محصول آغازمدیا.

آغازی با ضرباهنگ بالا برای #قهوه_ترک

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: سریال قهوه ترک از تازه‌ترین سریال‌های شبکه خانگی است که در همین آغاز سعی کرده با ضرباهنگ بالا به معرفی کاراکترها و مختصات ارتباطی آنها بپردازد‌.

قهوه ترک سریالی دوملیتی است و تا اینجا بخشی عمده از آن در ترکیه گذشته با حداقل ممیزی از آدم‌ها و افعال آنها. قهوه ترک از همان ابتدا بر تفاوت بنیادین دو خواهر دوقلو به عنوان قلابی برای صید مخاطب استفاده کرده.

نقش هر دو خواهر را سارا رسول زاده بازی کرده و تمهیدات تصویری استاندارد برای تصویرسازی دو خواهر کنار هم لحاظ شده. بازی سارا رسول زاده در قهوه ترک بازی بینابینی است مثل بازی امیر جعفری، پیام احمدی نیا، حامد بهداد و دیگران و اساسا سریال یک تم ماجراجویی بینابین دارد یعنی هیچ چیز را صفر و صد نمی بیند و از هر عنصر، تلاش دارد بد و خوب را به‌مقدار ارائه دهد. شاید برای همین باشد که آن رویای رنگین از ترکیه در فیلم و سریال‌های لاکچری‌مآب جای خود را به نوعی سایه‌روشن داده و هم زشتی‌های آن طرف را می‌بینیم و هم زیبایی‌ها.

آغازی با ضرباهنگ بالا در سریال قهوه ترک
آغازی با ضرباهنگ بالا در سریال قهوه ترک

کارگردانی علیرضا امینی در قهوه ترک یادآور روزهای خوبش در هفت دقیقه تا پاییز و انتهای خیابان هشتم است یعنی بازیگوشی‌های آوانگارد کم شده و جای خود را به نوعی اجرا در خدمت مخاطب داده؛
در این بازگشت به دوران خوب نباید از نقش محمد شایسته تهیه‌کننده قهوه ترک، به سادگی عبور کرد. شایسته به خوبی حس و حال مطلوب مخاطب سریالی دوملیتی را در تولیدی به‌قاعده به سرانجام رسانده و برای همین است که قهوه ترک یکی از پرپلان‌ترین سریال‌های متاخر شبکه خانگی است. فقط درنظر بگیرید که همزمان بسیاری از سریال سازان چپیده اند به داخل یک لوکیشن حیاط‌دار و انبوه افه‌های تصویری بی‌نمک ولی قهوه ترک به سبک سریال‌های استاندارد جهانی بر تنوع لوکیشن به عنوان زیربنای روایت یک داستان پراتفاق تاکید کرده است…

بعد از موفقیت سریال عاشقانه میخواهم زنده بمانم به تهیه‌کنندگی محمد شایسته، انتظار طبیعی از او همین بود که سریالی دوملیتی را جلوتر از روال مرسوم در شبکه خانگی طراحی کرده و قهوه ترک را به گونه ای مخاطب‌پسند از همان ابتدا ارائه کند؛ روندی که باید تا انتها ادامه یابد تا خاطره ای خوش باقی بماند.

دلیل شلوغی #نیوکمپ چیست؟

نمایش خانگی/حسام‌ ناظری: سریال نیوکمپ از تازه ترین محصولات کمدی شبکه نمایش خانگی است که امیدواری فراوانی به موج سازی آن میرفت ولی سریال با اینکه خط داستانی جالبی دارد نتوانسته چنان که باید انتظارات را برآورده کند.

نیوکمپ را منوچهر هادی به تهیه‌کنندگی زینب تقوایی ساخته و هر دو نفر تجربیات خود را در گونه کمدی دارند و بسیاری گمان می‌کردند این همکاری به یک پیشرفت در گونه کمدی سازی بدل شود.

آنچه در محصول نهایی دربرابرمان قرار دارد سریالی است محصورشده در لوکیشن های حاشیه شهر و خانه های قمرخانمی با انبوه بازیگر در هر نما که می آیند و کلی حرف می‌زنند و هرازگاه داد و فریاد می‌کنند برای خنداندن مخاطب.

الگوی سریالهای حاشیه ای را سالها پیش رضا عطاران در سریال‌های متهم گریخت و بزنگاه و… تجربه کرد و موفق هم بود، عطاران در سریال‌های خود سکانس شلوغ کم نداشت ولی تفاوت آنجا بود که عطاران پله‌پله در کار بازیگری بالا آمده و با افراد مختلفی کار کرده بود و به جز آن زیست شخصی و حشرونشر با آدم های مختلف باعث می‌شد جزئیات زندگی آدم‌های پایین را خوب بشناسد و این، متفاوت است با آنچه در نیوکمپ یا سریال‌های دیگر جریان دارد و صرفا لایه ای ظاهری از حاشیه را ببینیم و انگاری آدم‌های طبقه ای دیگر میک‌آپ شده‌اند تا فقط برای مدتی کوتاه در چنین سریالی ظاهر گردند.

منوچهر هادی کارگردان خوبی است و بخصوص وقتی فیلمنامه های خوب مثل زندگی جای دیگریست و کارگر ساده نیازمندیم در دستش است می‌تواند به خوبی قدرت تصویرسازی دراماتیک را نشان مان دهد ولی در نیوکمپ داستان چندان جذاب و نو نوشته نشده. در توانایی هادی همان نماهای مرتبط با فیلم در فیلم تاریخی فیلم کفایت می‌کند تا عیارش معلوم گردد و انگار خود عادی هم دیگر دلزده از کمدی سازی های تیپیکال بدش نمی آید که تغییر فاز دهد و به سمت تولید بیگ پروداکشن برود.

سوژه نیوکمپ و ماجرای شکایت خانواده ایرانی از یک فوتبالیست جهانی بسیار خواندنی است ولی ای کاش به جای این نماهای شلوغ حاشیه ای یادآور نیسان آبی، ظرفی تازه تدارک می‌شد برای سرو این سوژه…

#مهدی_یاری تهیه‌کننده سریال‌های دیو و ماه پیشونی و دست به مهره مطرح کرد: هرچه بیشتر به سبب پوشاندن کمبودهای شبکه خانگی برویم، بهتر است!/اگر دنبال صرفا پول درآوردن بودیم می توانستیم یک سریال یا فیلم کمدی روتین بسازیم!/ترجیح ما این است سریال هایی تولید کنیم که فرزندان با خانواده‌های خود سرگرم شوند!/ در #دیو_و_ماه_پیشونی فانتزی‌سازی را جدی گرفتیم/کم کم انحصارها شکسته می‌شود تا افراد بیشتری بتوانند در شبکه خانگی کار کنند و محصول ارائه دهند!/ شرایط را فراهم کنیم تا نویسندگان و کارگردانان حرفه ای در مدیوم تلویزیون به سمت شبکه خانگی بیایند!/باید جایی برای عرضه محصولات ایرانی در کشورهای منطقه پیدا کنیم!

نمایش خانگی/شهاب کاظمی: رونق شبکه خانگی مرهون آن است که با تولیدات محصولات بومی ارژینال برای مخاطب ایرانی به سمتی برویم که علاوه بر ایرانیان سراسر جهان، بتوانیم ردپایی برای عرضه محصولات پاک ایرانی در کشورهای منطقه پیدا کنیم و به سمتی برویم که بازار عرضه محصولات وطنی گسترده‌تر گردد تا درنهایت بنیه اقتصادی بدنه هنری بالاتر رود و بخش بیشتری از هنرمندان متخصص بتوانند فعالیت داشته باشند.

 

مهدی یاری تهیه‌کننده شبکه خانگی با بیان مطلب فوق به اطلاعات هفتگی گفت: چه زمانی که در موسسات هنرنمای پارسیان و بعدتر سرورسانه پارسیان در کار پخش محصولات شبکه خانگی بودیم و چه زمانی که وارد فاز تولید شدیم و سریال‌های مختلف را تولید کردیم سعی مان این بود که از تجربیات همکاران موفق خود یاد بگیریم و در عین حال ایرادات خود و همکاران را به درستی رفع کنیم و برای همین بود که سریال‌هایی مختلف در گونه های متنوع مانند گلشیفته، کرگدن، هشتگ خاله سوسکه، سیاوش و… را تولید کردیم که هر کدام در عین نقدهای مرتبط دامنه مخاطب معقولی هم داشت.

 

وی در چرایی تولید سریال کودک دیو و ماه پیشونی بیان داشت: واقعا هم خودم و هم شریکم صادق یاری، حس کردیم که هرچه بیشتر به سبب پوشاندن کمبودهای شبکه خانگی برویم، بهتر است. الان در شبکه خانگی کلی سریال ملودرام تولید شده و درباره کم و کیف آنها نیز مخاطبان میدانند کمااینکه سریال‌های تاریخی عمدتا عاشقانه-تاریخی هم بوده یا سریال‌های متکی بر چهره های گرانقیمت بوده یا سریال‌هایی با طعنه به اتفاقات سیاسی روز ولی چیزی که کم داریم سریال کودک و نوجوان است پس به سمت تمرکز بر این ژانر رفتیم.

 

یاری پیرامون اقبال به سریال های کودک گفت: چندی قبل سریال هشتگ خاله سوسکه را عرضه کردیم که کودکان خوششان آمد و با یک برنامه‌ریزی منسجم و با به کارگیری تیم تولیدی متخصص در ژانر کودک سریال دیو و ماه پیشونی را ساختیم که تقریبا مقارن بهار امسال به شبکه خانگی آمد و از همان ابتدا بازخوردهای مناسبی داشت. اگر دنبال صرفا پول درآوردن بودیم می توانستیم یک سریال یا فیلم کمدی روتین بسازیم و سود خوبی هم ببریم ولی چون خودمان قبل از همه با خانواده محصولات مان را تماشا می کنیم ترجیح مان این است که سریال هایی تولید کنیم که فرزندان با خانواده های خود بتوانند سریال‌ها را ببینند و سرگرم شوند.

 

این تهیه‌کننده تاکید کرد: وقتی با دل تان برای مخاطب کار می کنید مخاطب هم لذت می برد و فقط،کافیست استانداردسازی کنید. استانداردسازی قبل از همه نیاز به فیلمنامه جذاب دارد که در دیو و ماه پیشونی داشتیم. بعد هم که حسین قناعت کارگردان کار با تجربه کافی در ژانر کودک و ساخت فیلم‌های موفق کودک را کنار خود داشتیم که نصف هدف برآورده بود.در بحث پشت صحنه و انتخاب بازیگر و از همه مهمتر کارهای پس تولید در جهت ایجاد کیفیت فانتزی سازی قوی رفتیم به سمت و سوی جذب متخصصان زبده ایرانی که بهترین کیفیت را در همین وطن ارائه می‌دهند‌.

 

مهدی یاری خاطرنشان ساخت: ابدا دنبال خودنمایی نیستیم و فقط دلمان می‌خواهد کودکان و خانواده ها از سریال راضی باشند که خداراشکر همین طور بوده. همه رفقا و همکاران، کار خود را بلدند! ولی به هر حال برخی نگاه شان از سریال سازی توجیه جلب سرمایه در همان بخش تولید است ولی ما اصلا به دنبال سود در تولید نیستیم و ترجیح می‌دهیم در کارها شریک باشیم و سپس در پخش به سودآوری برسیم. اینکه سریال کودک بسازیم حتما خوب است و خوشبختانه اساتیدی مثل ایرج طهماسب و مرضیه برومند همچنان در این حیطه فعالند و با سریال‌های مهمونی و کلیله و دمنه،تاثیرگذارند. این خیلی خوب هست که رقبای حرفه ای و کهنه‌کار مثل طهماسب داریم که باعث می‌شود تلاش مان بالا رود تا عقب نمانیم و به‌روز باشیم.

مهدی یاری تهیه کننده سریال دیو و ماه پیشونی
مهدی یاری تهیه کننده سریال دیو و ماه پیشونی

مهدی یاری درباره تولید رئالیتی شوی رقابتی-تفریحی دست به مهره گفت: تولید دست به مهره نیز برای پر کردن یک خلاء دیگر در فضای شبکه خانگی است و آن هم نیاز مخاطبان به رئالیتی‌شوهایی که هم سرگرم کنند و هم رقابت های تازه ای را به مخاطب ارائه کنند‌. حتما متوجه‌ هستید که در سال‌های اخیر نوعی از بازی روسی مافیا هم در کافه ها انجام میشود و هم در تلویزیون و هم در شبکه خانگی مجالی شده برای تولید برنامه های ترکیبی مختلف که اتفاقا سرگرم کننده هم هستند و مخاطب خود را دارند. ما سعی کردیم همین سنت را در “دست به مهره” ادامه دهیم البته به نوعی تازه. یعنی به جای اینکه بازی های متداول را ارائه کنیم، با همکاری نویسنده و کارگردان سریال به سمت خلق بازی رفتیم.

 

یاری درباره میزان موفقیت این رئالیتی شو گفت: به هر حال بدعت در هر تولیدی کمی زمان می برد تا مخاطب را به خود جلب کند‌. البته دست به مهره تقریبا از قسمت اول به لحاظ کمّی، مخاطبان خوبی داشت ولی مخاطبان پیشنهادات مختلفی را برای ادامه کار به ما ارائه دادند که هم شکل بازی ها و هم ایجاد بازی های جدید را شامل می‌شود. امیدواریم که بتوانیم در ادامه از این پیشنهادات برای بهتر کرد برنامه استفاده کنیم.

 

او افزود: سعی شده بازیگرانی برای دست به مهره انتخاب شوند که اهل بازی هستند و می توانند در گفتگوهای درونی، بازی ها را به نوعی غنا برسانند. شکی هم نیست که حضور افراد شناخته‌شده کمک می‌کند به افزایش پتانسیل اولیه مخاطب. تلاش گروه مان چه پشت صحنه و چه جلوی دوربین ایجاد یک بازی سرگرمی جذاب و مفرح بوده است.

 

مهدی یاری در پاسخ به این سوال که کیفیت فهلی شبکه خانگی را چطور می بیند گفت: خوشبختانه فضای شبکه خانگی از حالت تک‌صدایی خارج شده و کم کم انحصارها شکسته می‌شود تا افراد بیشتری بتوانند کار کنند و محصول ارائه دهند. در ماه‌های اخیر هم سریال پلیسی بوده هم سریال کمدی و هم سریال تاریخی و هم تاک شو و هم رئالیتی شو و… ولی به نظر خودم همچنان جای سریالسازان مولف در شبکه خانگی خالی است‌. به نظرم باید شرایط را فراهم کرد تا بسیار بیش از اینها نویسندگان و کارگردانان حرفه ای در مدیوم تلویزیون به سمت شبکه خانگی بیایند و باید باور کنیم که در سریال سازی رشد نمی کنیم مگر آن که قبل از هر چیز سناریویی داشته باشیم که در تک تک اپیزودها جذاب باشد. انشاءالله تنوع شبکه خانگی به سمت نوآوری با حضور حرفه ای ها برود تا در آینده نزدیک بتوانیم حتی محصولات مان را به کشورهای همسوی فرهنگی صادر کنیم.

 

 

خدادادی که عزیز شد/نگاه خدیجه زمانیان پژوهشگر ادبی بر کتاب «تو خداداد عزیزی هستی»

نگاه خدیجه زمانیان بر کتاب تو خداداد عزیزی هستی
نگاه خدیجه زمانیان بر کتاب تو خداداد عزیزی هستی

نمایش خانگی/مجید ناصری: خدیجه زمانیان، روزنامه‌نگار و پژوهشگر ادبی یادداشتی را درباره کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» به قلم جواد رستم‌زاده، نوشته و در اختیار ایبنا قرار داده است.

متن تحلیل خدیجه زمانیان را بخوانید:

به‌تازگی کتابی براساس زندگی خداداد عزیزی، مهاجم سابق تیم ملی به نام «تو خداداد عزیزی هستی» منتشر شده به قلم جواد رستم‌زاده؛ خبرنگار و دبیر سرویس ورزش روزنامه قدس. این اثر توسط نشر «برید» به بازار کتاب آمده و در مدت کوتاهی به چاپ دوم رسیده است.

توصیه استاد
رستم‌زاده؛ نویسنده این کتاب که در اواخر دهه 80 در روزنامه «جهان فوتبال» شاگرد مرحوم دکتر حمیدرضا صدر بوده و با این کارشناس، منتقد و تحلیگر، حشر و نشر داشته است به توصیه استادش شروع می‌کند به نوشتن زندگی خداداد عزیزی.

دکتر صدر معتقد بوده «زندگی خداداد جان می‌دهد برای نوشتن. چون او از آن دسته آدم‌های کمیاب این روزگار است که از کف دره به قله رسیده و شاید تا صدسال بعد، این کشور، خداداد دیگری به خود نبیند پس باید زندگی او نوشته شود تا به یادگار بماند!»

خداداد عزیزی در زمانه‌ای فوتبال بازی می‌کرده که دوران طلایی فوتبال ایران لقب گرفته است. تیم ملی فوتبال ایران بعد از 20 سال با ترکیبی که خداداد در آن بوده به جام‌جهانی می‌رود با حضورخداداد، حماسه ملبورن را خلق می‌کند و با خداداد هم آمریکا را مغلوب می‌کند.

هرکسی زندگی خداداد را می‌نوشته انگار «ابومسلم» را نوشته و تاریخی از سیر فوتبال ایران در دورن طلایی اش، ثبت می‌کرده است.

جواد رستم‌زاده که به واسطه سابقه خبرنگاری در سرویس‌های ورزش رسانه‌های متعدد، دوستی و رفاقتی هم با خداداد داشته، حرف استاد را به گوش جان می‌‌سپرد و شروع می‌کند به جمع‌آوری اطلاعات درباره غزال تیزپا!

خداداد چندباری مقابل نوشتن زندگی‌نامه‌اش، مقاومت می‌کند و زیر بار نمی‌رود اما وقتی عطای مربی‌گری را به لقایش بخشیده و ستاره و مجری چندین تاک‌شو و برنامه اینترنتی شده و در قامت تحلیل‌گر و مصاحبه‌گر وارد دنیای مدیا شده، دید رسانه‌ای‌اش هم تغییر می‌کند و بالاخره اصرار بر مکتوب شدن زندگی‌اش را می‌پذیرد و دوشادوش نویسنده برای کتاب کم نمی‌گذارد. عکس ها را در اختیار نویسنده قرار می‌دهد و با وسواس به سوالات و ابهام‌ها پاسخ می‌دهد و هرجا به خاطره یا ماجرایی می‌رسیده که در خاطرش کمرنگ بوده، افرادی را معرفی می‌کرده تا جزییات بیشتری در اختیار مصاحبه‌گر قراردهد.

کتاب یک پروژه دو ساله برای جمع آوری اطلاعات و خاطرات ستاره سابق فوتبال مشهد را پشت سر گذاشته است. نویسنده برای نوشتن این اثر حدود 30 ساعت فیلم از حضور خداداد در بازی‌ها و مراسم‌های خاص را تماشا کرده و بالغ بر 20 ساعت با مربیان و هم‌بازی‌های او در دوره‌های مختلف مصاحبه کرده است.

مقدمه «والدیر ویرا» سرمربی برزیلی سابق فوتبال ایران در کنار تصاویری خاص از زندگی شخصی و ورزشی ستاره سابق فوتبال ایران که برای اولین بار توسط تکنولوژی هوش مصنوعی بازسازی شده، صفحات جذابی را در این کتاب به نمایش گذاشته است؛ تصاویر درج شده در کتاب از باشگاه‌هایی که این بازیکن در آن بازی ‌کرده، خریداری شده و در اختیار مخاطب قرار گرفته است.

از رضاییه تا ملبورن
زندگی خداداد از محله رضاییه مشهد روایت می‌شود؛ جایی که عزیزی‌ها در آن‌جا زندگی می‌کردند، محله‌ای که نوجوانان و جوانان‌اش به عشق فوتبال  تمام روز گل کوچک بازی می‌کردند. با خداداد غربت عصرهای جمعه برای آن بچه‌ها معنا نداشت چون جمعه‌ها بچه‌های محله به کنار زمین خاکی می‌آمدند، روی جدول می‌نشستند تا بازیِ پسرِ چشم‌بادامی ریزجثه را ببیند، از دیدن دریبل‌‌هایش کیف کنند و برای جادویش با توپ‌های دو لایه، کف و هورا بکشند.

رستم‌زاده، خداداد را همان‌جا دیده و شیفته بازی او شده بعدترها بازی او را دنبال کرده تا اینکه خداداد در ابومسلم چهره شده و در تیم امید، تیم ملی، اروپا و آمریکا خوش درخشیده. اما او اولین بار در کسوت یک خبرنگار با خداداد مواجه می‌شود، خدادادی که کل دنیا را چرخیده و حالا در قامت مدیر فنی باشگاه ابومسلم و سرمربی این تیم است. مصاحبه انجام می‌شود و از همان گفت‌وگوی اول یک رفاقت 17 ساله بین این دو شکل می‌گیرد که به یک نتیجه خوش منتهی می‌شود؛ نوشتنِ کتاب «تو خداداد عزیزی هستی».

نگاه خدیجه زمانیان بر کتاب تو خداداد عزیزی هستی
نگاه خدیجه زمانیان بر کتاب تو خداداد عزیزی هستی

جزییات دیده نشده از پیروزی‌ها و شکست‌ها
کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» تنها بیوگرافی ساده زندگی این ستاره فوتبال نیست بلکه تجارب نوشتن و روزنامه‌نگاری توامان با هم، روایت تازه‌ای از چهره خداداد ترسیم کرده است. مخاطب وقتی کتاب او را می‌خواند علاوه بر همراهی با فراز و نشیب‌های زندگی فوتبالیست، مربی، ستاره، کارشناس و مجری برنامه‌های تلویزیونی و اینترنتی با رویدادهای اجتماعی و سیاسی و دوران پرفراز و نشیب فوتبال ملی و باشگاهی دورانی که فوتبال طلایی ایران لقب گرفته و همچنین جزییات دقیق بازیهای مهمی که خداداد در آن حضور داشته است،  آشنا می‌شود. آنچه نویسنده بر آن تاکید داشته خانواده دوستی، وطن‌پرستی و جزییات دیده نشده از پیروزی‌ها و شکست‌های خداداد بوده و تاکید بر سختی‌ها و تلاش‌هایی که او به عنوان ستاره‌ای از دل محرومیت، متحمل شده و پاپس نکشیده است.

جواد رستم‌زاده به عنوان نویسنده این کتاب، کوشیده است کتابی متفاوت از نظر ادبیات و نگارش با آنچه در مورد سایر فوتبالیست‌ها منتشر شده، ارائه دهد. او در این کتاب از گفت‌وگوی صرف، فاصله گرفته و با انتخاب زاویه دید دوم شخص وارد دنیای روایت‌گری شده و در عین وفاداری به رخدادهای زندگی خداداد، واقعیت را با تخیل درآمیخته و اثری ارایه داده که توانسته با آن به استاد بزرگوارش ادای دین کند و آن‌ را با خاطری آسوده به دکتر حمیدرضا صدر تقدیم کند.

ته‌تغاری«مامان معصومه»
کتاب «تو خداداد عزیزی هستی» با شرح دوران کودکی خداداد آغاز می‌شود. خواندن این دوران برای مخاطبی که از خداداد چیزی بیشتر از حماسه‌ساز ملبورن و غزال تیزپا نشنیده‌‌، بسیار خواندنی خواهد بود.

خداداد خیلی زود مادرش را به دلیل سرطان و نبود هزینه درمان از دست می‌دهد، فقدان مادر بر همه دوران زندگی این ستاره سایه می‌اندازد، طوری‌ که در مسیر حرفه‌ای‌اش و در هر موفقیتی چه در زمین چمن و چه خارج از آن، پس از هر کامیابی اول روی به سوی آسمان، خدا را شکر می‌کند و سپس به دلش نگاه می‌کند؛ جایی که مادرش آن جا نشسته و برای عزیز کرده‌اش دعا می‌کند!

برای آشنایی بیشتر با کتاب بخشی از فصل ابتدایی آن را که به دوران کودکی خداداد اختصاص دارد، مرور می کنیم:
«مامان معصومه» که حالا در روستا نیست، علاوه بر کارهای خانه و بزرگ کردن بچّه‌های قدّونیم‌ّقد، با آن دستانِ هنرمندِ پرمهرش، کلاه و شالگردن می‌بافد. کلاه‌هایی گرم و رنگ‌به‌رنگ که اتّفاقا مشتری زیاد دارد. گاهی آن‌ها را به بازار می‌آوری و دور فلکه‌ی آب(مشهدی‌های قدیم به میادین فلکه می‌گویند!) روبه‌روی گلدسته‌های حرم، بساط می‌کنی و به رهگذرانی که از سرمایِ استخوان‌خُردکن مشهد در خود مچاله شده‌اند، می‌فروشی. آن دست‌بافته‌های فرشته‌ی زندگی‌ات، آن‌قدر زیبا و گرم بودند که گاهی دل‌ات نمی‌آمد به غریبه‌ها بفروشی‌شان. گاهی همان‌طور که کنار خیابان نشسته‌ای تا مشتری بیاید، به کلاه‌ها و شالگردن‌ها و دست‌کِش‌ها خیره می‌شوی که با هنر ِ «مامان معصومه» چطور بافته شده‌اند؟! و تو چقدر دوست داشتی گرمای دستان مادر را که همیشه مقابل مخالفت‌های پدر، برای بازی‌ها و شیطنت‌هایت، حامی تو بود. تو ته‌تغاری مادر بودی و به گواه دوستان‌ات رابطه عمیق تو و مادرت فراتر از آنچه بود که در ذهن بگنجد. او به تو راه و رسم زندگی و صبوری را می‌آموخت و تو می‌دیدی که با تمام آن مشقت‌های نداری چطور خانه را برای پدرت و بچه‌ها به محلی برای انس و مهر تبدیل می‌کند و چگونه پابه‌پای پدر برای به دست آوردن لقمه‌ای نان با کار در مزرعه و دامداری و استفاده از هنرِدستانش با روزگار می‌جنگد و خم به ابرو نمی‌آورد. از او در همان روزها یاد می‌گیری با زندگی بجنگی و سهم‌ات را از آن طلب کنی.»

حبیب اسماعیلی تهیه‌کننده باسابقه بیان کرد: مسیری که تلویزیون طی کرد و به دورانی رسید که واقعا سریال‌هایش دیدن ندارد، زنگ خطری برای رسانه‌های دیگر است!/پلتفرم‌ها در ابتدای فعالیت حساسیت‌های خوبی در زمینه تولید آثار جذاب و باکیفیت داشتند/پلتفرم‌ها در ماههای اخیر میزان حساسیت خود را کاهش داده‌اند!/شبکه نمایش خانگی با آسیب‌شناسی مسیر تلویزیون، عملکرد خود را بهبود بخشد!/حفظ استاندارد مضمونی و ساختاری باید اولویت اصلی شبکه خانگی باشد!/دستمزد بازیگران و عوامل در پلتفرم‌ها مدیریت شود!/افسارگسیختگی دستمزدها، در نهایت دامن خود پلتفرم‌ها را خواهد گرفت!

نمایش خانگی/پیمان مقیمی: مسیری که تلویزیون طی کرد و به دورانی رسید که واقعا سریال‌هایش دیدن ندارد، زنگ خطری برای مدیوم‌ها و رسانه‌های دیگر است و شبکه نمایش خانگی می‌تواند با آسیب‌شناسی مسیر تلویزیون، عملکرد موفق و رو به بهبودی داشته باشد. پلتفرم‌ها در ابتدای فعالیت حساسیت‌های خوبی در زمینه تولید آثار جذاب و باکیفیت داشتند اما به نظر می‌رسد در این چند وقت اخیر میزان حساسیت خود را کاهش داده‌اند.

#حبیب_اسماعیلی تهیه‌کننده باسابقه و مدیر موسسه رسانه فیلمسازان با بیان مطلب فوق به همشهری گفت: پلتفرم‌ها در کنار فیلم‌های سینمایی موفق به جذب مخاطبان زیادی شده‌اند. اگر فیلم‌های خوبی اکران نشود یا کیفیت برنامه‌های شبکه نمایش خانگی پایین باشد، مردم پای ماهواره می‌نشینند. من حتی دراین زمینه تبلیغ فیلم و سریال‌های ایرانی در برخی شبکه‌های ماهواره‌ای را بدون اشکال می‌بینم، چون منظور این است که برنامه‌های ما را نبینید بلکه به سینماهای ایران بروید و فیلم‌های سینمایی را روی پرده ببینید یا بیننده سریال‌های شبکه نمایش خانگی باشید. همینکه مردم پیگیر فلان سریال شبکه نمایش خانگی هستند، نشان از موفقیت در این زمینه دارد.

مدیر شرکت رسانه فیلمسازان بحث کارآفرینی برای سینماگران را یکی از مهمترین دستاوردهای شبکه نمایش خانگی دانست و گفت: اثرات مثبت شبکه نمایش خانگی در سینما در دوران کرونا خود را نشان داد و بعد هم این روند موثر ادامه پیدا کرد. پلتفرم‌ها چه آن زمان و چه بعد از آن، در بحث کارآفرینی بسیار به سینما کمک کردند.

وی در همین زمینه افزود: برخی آن موقع، شبکه نمایش خانگی را رقیب سینما می‌دانستند اما من نظرم این بود و همچنان است که این دو رسانه اصلا رقیب هم نیستند و هرکدام کار خود را انجام می‌دهند و می‌توانند تعامل خوبی با هم داشته باشند و مخاطبان هم باید آنها را کنار هم ببینند. ضمن اینکه همه جمعیت ۸۰ میلیونی کشور که به سینما نمی‌روند و بخشی از آنها مخاطبان شبکه نمایش خانگی هستند. اما سینماگران را نمی‌توان در این زمینه تفکیک و تقسیم‌بندی کرد و آنها می‌توانند در هر دو رسانه فعالیت کنند و با تولید آثار باکیفیت، مخاطبانی داشته باشند.

این تهیه‌کننده سینما درباره مداخله دولت در امور شبکه نمایش خانگی هم گفت: بیش از ۴ دهه از انقلاب اسلامی گذشته است و هم مردم و هم هنرمندان با خط قرمزها و بایدها و نبایدها آشنا هستند. بنابراین دولت اجازه دهد بخش خصوصی کار خودش را انجام دهد. هرجایی که دولت در عرصه سینما پا گذاشته، کار به نحو مطلوبی پیش نرفته است. همین جشنواره سال گذشته فیلم فجر مثال خوبی در این زمینه است، باوجود اینکه نهادهای دولتی مشارکت پررنگی در تولید فیلم‌های جشنواره داشتند و باعث کارآفرینی عوامل سینما شدند اما استقبال پایین از برخی فیلم‌ها نشان می‌دهد که ورود دولت به سینما و هزینه‌کرد چندین میلیارد تومانی با موفقیت همراه نبود.

وی تاکید کرد: فرهنگ و هنر زورکی و سفارشی و دستوری، نتیجه مثبتی به همراه ندارد و باید اجازه دهند بخش خصوصی فعالیت خود را داشته باشد. البته من با نظارت و کنترل مخالفتی ندارم اما رصدی که با تعامل و حمایت همراه باشد.

این تهیه‎کننده سینما با هشدار نسبت به کاهش کیفیت تولیدات به خاطر سرعت اتمام پروژه و یا تامین مالی از طریق اسپانسر، تصریح کرد: مسیر تولید و عرضه و رضایت مخاطب، با خطرات زیادی همراه است و پلتفرم‌ها باید مراقب باشند گرفتار آفت‌های موجود نشوند و مخاطبان خود را از دست خواهند داد.

این بازیگر تلویزیون و سینما بحث تنوع ژانری آثار را از مهمترین امتیازات شبکه نمایش خانگی دانست و افزود: پلتفرم‌ها اگرچه هنوز با نقطه مطلوب فاصله دارند اما نسبتا تنوع ژانری و موضوعی در قصه‌های آثار تولیدشده آنها دیده می‌شود. این نکته در کنار توجه به سوژه‌ها و مسائل روز جامعه، تبدیل به نقطه قوت این مدیوم شده است. منتهی تاکید می‌کنم که حفظ استاندارد مضمونی و ساختاری باید اولویت اصلی باشد و همه این تنوع ژانری ذیل تولید باکیفیت تعریف شود.

اسماعیلی همچنین ابراز امیدواری کرد: دستمزد بازیگران و عوامل در پلتفرم‌ها مدیریت شود و شرایطی به وجود نیاید که با فضایی مهارنشدنی روبه‌رو باشیم. چنین افسارگسیختگی در نهایت دامن خود شبکه نمایش خانگی را هم خواهد گرفت!!

 

نیما جاویدی کارگردان سریال #آکتور مطرح کرد: به‌دنبال ساخت #قلعه بودم که کرونا آمد و به سمت سریال سازی رفتم!/کارهای موفق سریال‌سازی در دنیا دارای یک تیم نویسندگی هستند!/عادت‌های نوشتنی دارم که در میزانسن کار جمعی به هم می‌ریزد و توان نوشتن را از من می‌گیرد!/حین ساخت #آکتور فقط مخاطب داخلی مدنظرم نبود!!/بازیگران #آكتور باید توانایی تیپ‌سازی می‌داشتند!/ نوید محمدزاده و احمد مهرانفر تیپ‌سازهای خوبی هستند/اگر قصه‌های فرعی را پی می‌گرفتم گسست‌های غیرمنطقی رخ می‌داد!

نمایش خانگی/علی ورامینی: خیلی دوست دارم تیم‌ورکی کار کنم اما واقعیت این است که این ماجرا کار بسیار سختی است. نویسندگان یک فیلمنامه باید اطلاعات یک‌دست و یک‌سطحی درباره ماهیت فیلمنامه‌نویسی داشته باشند که در تقسیم کاری که صورت می‌دهند موازنه درستی اتفاق بیفتد که در بسیاری از مواقع این اتفاق نمی‌افتد.

نیما جاویدی کارگردان سریال #آکتور با بیان مطلب فوق به هم‌میهن گفت: شکل درست فیلمنامه‌نویسی در سریال‌سازی همین نگارش جمعی است اما این اشکال ماست که در ایران هنوز آنطور كه باید و شاید نتوانسته‌ایم به انسجام و همکاری مشترک برسیم، دست‌کم من به آن نرسیدم. عادت‌های نوشتنی دارم که در میزانسن کار جمعی به هم می‌ریزد و توان نوشتن را از من می‌گیرد اما بیشتر کارهای موفق سریال‌سازی در دنیا دارای یک تیم نویسندگی بودند و من در کارآمدی کار تیم‌ورکی شکی ندارم.

این کارگردان درباره استفاده از بازیگران مشهور و گران در سریال آکتور گفت: آکتور بر محور خودبازیگری قرار دارد و به نمایش و تئاتر گره خورده است و بازیگران اصلی باید نقش‌های زیادی بازی می‌كردند و چاره‌ای نبود که از بازیگران حرفه‌ای و باتجربه استفاده کنم. برای همین تاکید داشتم که به‌ویژه دو بازیگر اصلی نقش علی و مرتضی حتما کسانی باشند که تجربه تئاتر داشتند و چون قرار است در اینجا هم نقش‌آفرینی‌های متعدد داشته باشند و هم تمرین و اجرای تئاتر. نوید محمدزاده و احمدمهرانفر از بهترین‌های تئاتر هم هستند و با نوید كه خب تجربه سرخپوست را داشتم و توانایی‌هایش را می‌شناختم اما با احمد مهرانفر اولین تجربه‌ام بود كه خیلی از نتیجه‌اش راضی هستم. بازیگران آكتور باید توانایی تیپ‌سازی و شخصیت‌پردازی را می‌داشتند و فكر می‌كنم نوید و احمد به بهترین شكل از پس این كار برآمدند ضمن اینكه علی و مرتضی باورپذیری هم ساختند.

وی افزود: من حتی دغدغه داشتم که بازیگران فرعی هم تجربه تئاتری یا دست‌کم سابقه بازیگری داشته باشند. وقتی خود قصه درباره بازیگری است و عنوان آکتور را یدک می‌کشد نمی‌توانستم در این مورد ریسک کنم. ضمن اینکه برای حضورهای کوتاه مثلا بازی در یک پلن که بازیگران ناشناس استفاده کنیم، این وسواس وجود داشت که درست بازی کنند چون در اینجا به دلیل ماهیت قصه، خود بازیگری اهمیت مضاعفی داشت. به هر حال حضور بازیگران باتجربه و با سابقه تئاتری در آن یک ضرورت بود.

جاویدی پیرامون شاخ و برگ های فرعی بیش از حد سریالش اظهار داشت: عمده خروج از خرده‌پیرنگ‌ها به‌خاطر ماموریت‌هاست و در واقع از منطق آن سرچشمه می‌گیرد و من نمی‌توانم روایت ماموریت‌ها را به بهای پرداختن به داستانک‌ها رها کنم. برخی از این ماموریت‌ها مثل ماموریت در خانه سالمندان بیشتر از دو قسمت طول می‌کشد و رجوع به خرده‌پیرنگ‌ها را با تاخیر بیشتری همراه می‌کند اما چاره‌ای نبود چون نمی‌توانستم خط اصلی قصه را به پای قصه‌های فرعی رها کنم. این تصمیم باعث گسست‌های غیرمنطقی در روایت قصه اصلی می‌شد و چه‌بسا با انتقاد بیشتری از سوی مخاطب همراه می‌شد که نویسنده داستان اصلی را در میانه رها کرده و به خرده‌پیرنگ‌ها می‌پردازد.

نیما جاویدی درباره ساخت یک سریال فقط بعد از ساخت دو فیلم بیان داشت: همان سالی که «سرخپوست» اکران شد، یک فیلمنامه نوشته بودم به اسم «قلعه» که بعدا پروانه ساخت گرفت و شرایط ساخت آن هم تقریبا مهیا شده بود، اما با دوران کرونا مواجه شد و به‌خاطر اینکه پروژه سنگینی بود نمی‌شد در آن دوره بحرانی نسبت به ساخت آن ریسک کرد.

این کارگردان مدعی شد: وقتی که می‌خواستم آکتور را بسازم تعریفم از مخاطب مشخص بود و صرفا همین مخاطب پلتفرم داخلی مدنظرم نبود. اگر نگاهم به مخاطب این بود اتفاقا کارم ساده‌تر می‌شد. از همان ابتدا به طیف متنوع‌تری از مخاطب فكر می‌كردم. واقعیت این است كه برخی الگوهای جواب‌پس‌داده برای مصارف محدود و مشخص همیشه كار می‌كند اما آگاهانه به سمت آن نرفتم. می‌توان بر مبنای همین الگوها یا کلیشه‌ها كار كرد و یك مینیمم گارانتی را هم حفظ كرد اما حداقل تا این لحظه این چیزی نبوده كه در دنیای فیلمسازی دنبال آن باشم و واقعیت این است كه راضی‌ام نمی‌كند. شاید در این مدلی كه كار می‌كنم سختی بیشتری هم بكشم ولی ترجیحم این مسیر است.