نمایش خانگی/شهاب کاظمی: درباره مضرات اقتصاد نفتی و بوروکراسی شکل گرفته حول استخراج و فروش نفت و دیگر ثروتهای طبیعی، فراوان مقاله نوشته شده و بسیار پژوهش انجام گرفته و هزاران ساعت سخنرانی صورت پذیرفته است.
سالها پیش عبدالرضا کاهانی در وجهی نمادین و با مرکزیت مردی که بدنش، کلیه تولید میکند، سعی کرد اثرات وابستگی اقتصادی به نفتفروشی را در فیلم #هیچ نشان دهد.
سریال #سیاهچاله به گونهای خیلی مستقیم تر از هیچ کاهانی و با گوشه چشمی به ماجرایی واقعی به مرور رفتارهای خانواده ای میپردازد که به دنبال استخراج غیرقانونی نفت از لوله انتقالی هستند که از زیر خانه قمرخانمی آنها میگذرد…
سیاهچاله از منظر متنی سریالی به شمار میرود که ماده داستانی لازم برای یک سریال کمدی از نوع کدر را در خود دارد. دست و پا زدن های آدمها برای آن که خیلی زود با حفاری به لوله نفت رسیده و با نفتفروشی اندکی از مشکلات اقتصادی خود را رفع و رجوع کنند بیش از همه میتواند یادآور رفتارهای ایرانیان در جامعه ای باشد که با آویزان شدن به یک ارگان متصل و مثلا استخدام در آن میتوان شرایط زندگی بهتر را فراهم کرد.
حسین نمازی کارگردان سیاهچاله که قبلا در فیلم شادروان نیز مرکزیت داستان را به یک خانواده حاشیه نشین اختصاص داده بود حالا در سیاه چاله نیز همان الگو را مورد استفاده قرار داده…
حضور سعید خانی به عنوان تهیهکننده سبب ساز آن شده که هم بازیگران حرفهایتر و پرتعدادتری در سیاهچاله باشند و هم در طراحی صحنه و کنارش تصویربرداری با تنوع فضا و تصویر مواجه شویم؛ الهمانهایی که شاید مرهون تجربیات همزمان خانی در تولید و پخش شماری از آثار مخاطبپسند این سالها باشد.
سیاهچاله از آن سریالهایی است که هدفش صرفا خنداندن از نوع قهقهه های بازاری نیست بلکه به دنبال آن است که از دریچه موضوعی همهفهم، مساله پرمناقشه اقتصاد نفتی را به گونه ای حلاجی کند و شاید برای همین باشد که گاهی سریال اسباب تاثر میشود در تمرکز بر زندگی آدمهایی که حتی حاضرند نزدیکان خویش را قربانی جاهطلبی کنند؛ چقدر شبیه دولتمردانی که بی هیچ دوراندیشی و فقط با اتکا به فروش نفت و گاز و… اسباب عبور مقطعی از بحرانها را فراهم کردند.