نمایش خانگی/هانیه معینی: «شبی که ماه کامل شد» با حواشی ناشی از اعتراضات تدوینگر اولیه و همچنین مادر شهدای منصوری در جشنواره رونمایی شد و در عین مزایای خود ایراداتی هم داشت.
از جمله مزایای فیلم این است که بالاخره سینمای ایران را به طور جدی وارد فاز زندگینامه ای کرده تا از حاشیه زندگی اطرافیان هم که شده یکی مانند عبدالمالک ریگی را بشناسیم.
از دیگر مزایای فیلم جدید نرگس آبیار ترکیب خود بازیگرانش است. به طور کلی انتخاب بازیگرها در این فیلم هوشمندانه بوده و با هنرمندی تمام قد آنها نیز محصولی کاملا چشمگیر ساخته است. انتخاب چهرههای محبوب و اصطلاحا بفروش برای این فیلم یک انتخاب منطقی برای بازگشت سرمایههای فیلم بوده و با وجود آنکه 4 نفر از بازیگران اصلی با کمدیهایی که کار کرده بودند در ذهن مخاطب ثبت شدهاند و این موضوع ریسک انتخاب را بالا میبرد اما ترکیب توانمندی بازیگرها و نرگس آبیار خروجی بسیار دلچسبی داشته است.
بازی فرشته صدرعرفایی بی شک یکی از بهترین بازیهای چند سال اخیر سینمای ایران است که در کنار گریم بسیار دقیقش توانست بیشترین حس واقعی بودن را از فیلم نرگس آبیار به مخاطب منتقل کند، هر چند کاراکتر او به عنوان یک نقش مثبت آنطور که شایسته بود در فیلمنامه مورد توجه قرار نگرفته بود.
هوتن شکیبا و الناز شاکردوست هم بعد از صدر عرفایی بازیهای خوبی به نمایش گذاشتند. ظاهر شدن این دو چهره آشنا در نقشهایی کاملا متفاوت با کارنامهشان بیشتر از سطح توقع بود؛ به ویژه الناز شاکردوست که ایفای نقش فائزه زندگی کاری او را قطعا به دو بخش متفاوت تبدیل خواهد کرد.
مشکلات فیلم ولی در تاکید بیش از حد کارگردان بر استفاده از دوربین روی دست و ناتوانی در چگونگی دگردیسی برادر ریگی رخ میدهد. چرا نرگس آبیار به سراغ استفاده از فیلمبرداری ایستا نرفته و مدام با حرکات مرتعش دوربین، چشمان مخاطب را خسته کرده است؟؟؟ چرا در داستان پردازی کوشیده نشده التقاط را به عنوان امری شوم که باعث دگردیسی میشود نشان دهد؟
اگر این مشکلات را کنار زمان طولانی فیلم بگذاریم یقینا با محصولی متوسط و نه عالی در جشنواره سی و هفتم فجر روبروییم.