نمایش خانگی/میلاد نجفی: مشکلی که اکنون در تلویزیون با آن مواجهیم این است که نسل بازیگری 20سال پیش آمدند که جوان بودند اما الان به حدود 40 تا 50سال رسیدهاند و نسل تازهای پس از آنها نیامدند. طبیعی است و دوره فترتی رخ داده است.
همایون اسعدیان تهیهکننده سریال خانگی “خسوف” با بیان مطلب فوق به روزنامه صبحنو گفت: متاسفانه میبینیم که هم خانمها و هم آقایان ۴۰ یا ۵۰ ساله همچنان نقش جواناول را بازی میکنند که برای مخاطب شکل مسخرهای را پیدا میکند و بهنوعی توهین به شعور مخاطب است؛ البته صرفا به این دلیل است که تماشاگر آنها را میشناسد و پلتفرمها هم خیالشان راحت است که بازیگر شناختهشده دارند. ما در سریال “خسوف” چند بازیگر 26،25ساله میخواستیم. 5 یا 6ماه هم درباره اینکه کدام بازیگر شناختهشده قادر به ایفای این نقشهاست، بررسیهایی انجام دادیم.
اسعدیان ادامه داد: اگرچه برای پلتفرمها از نظر مارکتینگ کار خطرناکی است و میگویند این کار را انجام ندهیم. سریالی که اسمهای معروفی در آن نیست ریسک اقتصادی دارد تا جا بیفتد. آقای میری کارگردان “خسوف” و تیم کارگردانی وقت زیادی گذاشتند، تعداد زیادی دختر و پسر جوان آمدند و تست دادند تا به این انتخابهای آخر رسیدیم. خوشحالم که از نظر شما هم ما ضرر نکردیم و توانستیم از بین این افراد نیز چند چهره جدید به تلویزیون و سینما معرفی کنیم.
اسعدیان گفت: پلتفرمها نگرانی خود را داشتند و میخواستند هرجور شده از بازیگران شناختهشدهتر استفاده شود ولی درنهایت با ما همکاری کرده و به ما اعتماد کردند. ما در سالهای آینده در این پلتفرمها با حجم بسیار زیادی از سریالها روبهرو خواهیم شد؛ درنتیجه برای این سریالها طبیعتا به بازیگران بیشتری نیاز داریم. تماشاگر قطعا خسته خواهد شد وقتی هر شب بخواهد سریالی ببیند و در همه سریالها همان بازیگران تکراری وجود داشته باشند؛ اتفاقی که در تلویزیون بهشدت در حال رخدادن است و یواشیواش این امر آزاردهنده خواهد شد، حتی اگر شما بهترین بازیگر را به کار بگیرید. در سینما هم همینطور اگر همزمان چهار فیلم از یک بازیگر روی پرده باشد، حال تماشاگر را بد میکند. نیاز داریم که بازیگر جدید تربیت کنیم و در سنین مختلف به همه فرصت دهیم.
همایون اسعدیان اظهار داشت: چه خوشمان بیاید و چه نه، شبکههای جم بیننده دارند اما مخاطبان بازیگران آنها را نمیشناسند، پس چطور این همه بیننده دارند؟ آنها با قصه، فیلمنامه و جذابیتهای بصریای که ایجاد میکنند این مخاطب را جذب کردهاند. ما و پلتفرمها باید نگاه خود را به سمتی ببریم که اگر سال دیگر میخواهیم ۳۰سریال تولید کنیم نیاز به تنوع بازیگر داریم. در ترکیه، در مراکز استانها بهجای نگاه آموزشگاه بازیگری که بیشتر کاسبی است، آنها با نگاه صنعتی شروع به تولید و تربیت بازیگر برای تولیداتشان کردهاند و نگاه کنید که در همه سنین افرادی را دارند که در سریالها و سینمای آنها بازی میکنند.
این فیلمساز افزود: وقتی در ایران میخواهیم یک مرد حدود چهلوچند ساله داشته باشیم، برای بازی در یک نقش با چهار نفر عمدتا روبهرو هستیم که این چهار نفر هم ممکن است سر کار باشند و دیگر کنار آنها کسی نیست. آسیبشناسی آن هم این است که بهطرز حیرتانگیزی دستمزد بازیگران بالا رفته است؛ مثلا میدانم که بازیگری برای سریال نمایش خانگی دستمزد چهارمیلیارد تومانی میگیرد؛ نتیجه آن خواهد شد که دستمزدهای پشتصحنه را بهشدت تضعیف میکنند و همه بودجه صرف بازیگر میشود.
وی هشدار داد: عواقب بعدی آن نیز این است که کار به جایی رسیده بازیگرها با هم گنگ شده و تبانی میکنند که دستمزد را بالا و بالاتر ببرند؛ درنتیجه وقتی بازیگری چند برابر کارگردان دستمزد دریافت میکند به حرف کارگردان گوش نخواهد داد و تعیینکننده خودش خواهد بود. طی چند سال اخیر، فاصله طبقاتی وحشتناکی در سینما به وجود آمده است. در این زمینه باید شورایعالی تهیهکنندگان برخورد بسیار صحیح و فوری داشته باشد.
اسعدیان تاکید کرد: اگر فکر صنعت تصویر هستیم باید همه جوانب را در نظر بگیریم؛ مثلا دستیار صحنه که چند ماه از صبح تا شب میدود و 8-7 میلیون حقوق میگیرد و اگر کار تمام شود، ممکن است چند ماه بیکار باشد تا سرکار جدید برود دچار مشکل خواهد شد چون پساندازی ندارد. درصورتیکه بعضی از بازیگران که میلیاردی حقوق میگیرند اگر چندین سال هم کار نکنند بهجایی برنخواهد خورد. بعضی بازیگران هستند که حتی اگر عکسشان را در خیابان بزنید کسی آنها را نمیشناسد ولی میآمدند و میخواستند که ماهانه حقوق ۳۰۰میلیونی دریافت کنند. من قبلا درمورد این سلبریتینماها که کسی آنها را نمیشناسد در خانه سینما هم هشدار داده بودم ولی کسی گوشش بدهکار نیست. ریشهیابی گسترده و مفصلی دارد. میدانید چرا این امر در ایران اتفاق میافتد و در آمریکا نه؟ چون در آمریکا اگر یک سرمایهگذار یک دلار سرمایهگذاری کند باید در پایان یک دلار و ۱۰سنت برداشت کند ولی در ایران میلیاردها دلار پول میگذارند برای اینکه دیده شوند و اگر هم سرمایه بازگشتی نداشت چندان مهم نیست یا از منابع دولتی استفاده میکنند که آن هم به بازگشت سرمایه فکر نمیکنند. اگر قرار بود از جیب خودشان این پولها را بدهند آیا اینگونه دستودلبازی میکردند؟