نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال “غربت” ساخته امیر پورکیان بعد از سیزده قسمت به پایان رسید در حالی که در هفته های اخیر به لحاظ حجم حادثه سازی، این سریال پر از اتفاق و تعقیب و گریز شده و حتی در پلتفرم نماوا رضایت نود درصدی مخاطبان را موجب شده بود…
سریال “غربت” در قسمت سیزدهم به پایان رسید اما نحسی سیزده دامن سریال را نگرفت چون پایان بندی سریال بسیار پرکشمکش و با تعدد پلان گرفته شده بود و سعی شد تمام کاشت های داستانی در قسمت انتهايي به برداشت برسد.
“غربت” که در ابتدای عرضه خود با توقیفی غیرمنتظره دست به گریبان شده بود بعد از چند هفته وقفه در حالی به شبکه خانگی برگشت که رقبای مختلفی از آثار جنایی “بازنده” و “گردن زنی” تا کمدی “قهوه پدری” را کنار خود میدید با این حال نگره سازندگان در تولید یک ملودرام با مایه های اجتماعی به سبک آثار کارگردانانی مثل رخشان بنی اعتماد و اصغر فرهادی موجب شد، از همان ابتدا تفاوت این سریال با سریالهای رقیب معلوم گردد.
این سریال کاملا زنانه که کم کاراکتر زن نداشت تقریبا توانست برای هر یک از کاراکترهایش داستانی مجزا تعریف کند و هر یک را به چشم یک آدم مستقل ببیند. آدمهایی که گرچه همه در مساله غربت نشینی مشترکند ولی عاقبت آنهاست که هم تماشای سریال و هم زندگی خودشان را جذابتر کرد.
امیر پورکیان در کنار برادران یاری به عنوان تهیهکننده های اثر سعی نکرد پایانش را یکسره مثبت یا منفی نشان دهد بلکه کاراکترهای خود را مختار در انتخاب سرنوشت تصور کرد. یکی را همچنان در سودای آن طرف آب نشان داد، دیگری را به اغواگری خیابانی کشاند و سریال را با کاراکتری پیش برد که معلمی برای کودکان پایین شهر را به عنوان سرنوشت میگزیند و آن قدر هم جسارت دارد که دست در دست “آزاد”-کودک امروز و زن فردا- همچنان ریشه های آلوده اش را مرور کند.
سریال “غربت” نوعی بازگشت نماوا به رقابت پلتفرمی نیز بود و با اینکه حتی یک بیلبورد و تبلیغ محیطی برای سریال فراهم نشد ولی باز نماوا بود که کنار “غربت” دیده شد و حالا انتظار مخاطبان از این پلتفرم دوباره افزون شده…
جمع بندی داستانی سریال “غربت” میتواند ادامه سریال و این بار در دو روایت موازی باشد؛ یکی در جغرافیای زندگی اغواگری کلانشهرها و دیگری در جغرافیای مهاجران جدید که بیشتر افزون شبکه هجرت اختلاسگران در کانادا میشوند؟ باید دید نماوا تهور ارائه یک داستان روزآمد در دل مهاجران کانادایی را دارد؟