نمایش خانگی/مجید ناصری: سریال “در انتهای شب” ساخته آيدا پناهنده از طریق فیلمنت به شبکه خانگی عرضه شده با یک شروع از انتها به ابتدا….
آيدا پناهنده ازجمله کارگردانان زن سالهای اخیر سینمای ایران است که در همکاری با همسرش ارسلان امیری، فیلمهایی مثل اسرافیل، ناهید و تی تی را ساخته و حالا اولین سریال خود “در انتهای شب” را به تهیهکنندگی محمد یمینی ساخته؛ محمد یمینی بیش از هرچیز بابت مدیریت تولید فیلم “قهرمان” اصغر فرهادی شناخته میشود.
پناهنده در تازه ترین کارش به مانند آثار قبلی با تمرکز بر یک کاراکتر زن داستان پردازی کرده. “در انتهای شب” داستان خود را به طور معکوس و از آخر به اول تعریف میکند؛ چیزی شبیه به فیلم “صداها”ی فرزاد موتمن و آن هم با تمرکز بر رفتارهای زنی شاغل و درعین حال خانواده دوست که انگار گرفتار شوهری است که قدر او را نمیداند.
“در انتهای شب” خیلی خوب دست گذاشته بر انبوه مشکلات اقتصادی یک خانواده ایرانی در دهه های اخیر. خانواده ای که باید فرسنگ ها دورتر از محل کارش در پردیس رودهن، زندگی کند و هر صبح به هزار زحمت خود را به محل کار برساند برای از دست ندادن آب باریکهای اندک. آيدا پناهنده خیلی خوب بر این درد مسکن دست میگذارد. واقعیت هم همین است؛ آنها که سالها پیش در کنار شرکتهایی مثل ایران خودرو، پیکان شهر ساختند تا پرسنل به راحتی به خانه بروند، دیوانه نبودند و اتفاقا درجهت بالا بردن راندمان کاری پرسنل چنین کاری کردند ولی در سالهای اخیر میبینیم که محل کار در غربی ترین نقطه شهر است و محل زندگی در مرکز یا شرق پایتخت و طبیعی است که علاوه بر تلفات وقت در جابجایی، خستگی جسمی وسپس روحی ناشی از این بعد مسافت به سراغ فرد میآید…
اینکه “در انتهای شب” دست بر چنین مساله کلیدی گذاشته که بسیاری از مدعیان فیلمسازی درباره طبقه متوسط، آن را اساسا منکر شده اند، امتیازی است برای سریال ضمن اینکه فاصله های زناشویی ایجاد شده در نتیجهی این سبک زندگی درهمبرهم نیز میتواند زمینه ای باشد برای داستان پردازی های بیشتر….
روایت معکوس آیدا پناهنده در این سریال هرچند جدید نیست ولی چندان هم بد نیست و میتواند مخاطب را قدری بیشتر شیفته روایت معمایی اثر نماید. البته اگر همین داستان به طور خطی و بدون روایت معکوس هم روایت میشد میتوانست مخاطب خودش را داشته باشد.